سن 21 - هیچ چیز بزرگی تغییر نکرده است و با این وجود تفاوت های زیادی ایجاد می کند.

امروز روز 100th من بدون بعد از ظهر است. در اینجا برخی از افکار است. نه آسان است و نه سخت. گام نهادن کار سختی نیست. و آسان نیست که fap نشود. من فقط این کار را نمی کنم ، دوره.

دیگر به آن فکر نمی کنم. و این دیگر بخشی از واقعیت من نیست. البته ، من می دانم که چیزی شبیه PMO وجود دارد ، در غیر این صورت ، من واضح نیستم که اینجا باشم. اما بیشتر شبیه این است که من می دانم چیزی شبیه سیاه چاله ها وجود دارد. آیا جلوگیری از سیاه چاله ها سخت است؟ کاری ندارم آنها بخشی از واقعیت من نیستند.

هیچ چیز بزرگی تغییر نکرده و هنوز اختلافات گسترده ای ایجاد می کند. زندگی ام را زیر و رو نکردم. اما توقف PMO بخشی از تغییر مسیر زندگی من ، بازنگری در ارزش های من بود - آنچه برای من مهم است. این چیزهای کوچک و روزمره است که تفاوت ایجاد می کند. در واقع فقط یک تغییر بسیار ظریف است اما یک تغییر بسیار مهم است. من الان برای خودم ارزش بیشتری قائل هستم زیرا می دانم که دیگر وقت و انرژی خود را برای خرابکاری خودم تلف نمی کنم. من با خودم در صلح هستم ظریف و عالی است.

من ابرقدرت توسعه نداده ام و هنوز قهرمان خودم می شوم. من با تبدیل شدن به شخصی که می خواهم بیشتر شوم قهرمان خودم می شوم. گام به گام ، هر روز کمی ذره ذره. چیز عظیمی نیست اما دانستن اینکه من شخصی هستم که زندگی ام را هدایت می کند ، تمام اعتماد به نفس لازم را به من می دهد. منتظر ابرقدرتها نیستم. اگر آنها چیزی هستند که من می خواهم ، روی تهیه آنها کار می کنم. منتظر ابرقدرتها نیستم و امیدوار نیستم. من می دانم که من همانطور که می خواهم زندگی می کنم و می دانم که به هر آنچه می خواهم برسم خواهم رسید و این تنها چیزی است که باید بدانم.

من تبدیل به آهنربا گربه نشده ام و نمی خواهم. مطمئن نیستم که صدای من عمیق تر شده است یا نه. اما من در اطراف دیگران آرامش بیشتری دارم و بنابراین آرام تر صحبت می کنم. زنان به من نزدیک نمی شوند و من هیچ نشانه ای از جذابیت من در آن زمان که هنوز به طور منظم PMO می کردم مشاهده نکردم. اما اشکالی ندارد ، من نیازی به توجه آنها ندارم. وقتی من Nofap را راه اندازی کردم هنوز به شدت عاشق سابق خود بودم. نگرش من اکنون بسیار متفاوت است. من هنوز او را دوست دارم اما نیازی ندارم و انتظار ندارم که دوباره مرا دوست داشته باشد. این همان چیزی است که آنها "عشق بی قید و شرط" می نامند و این فوق العاده است. من عاشق او و بقیه هستم ، فارغ از اینکه آنها مرا دوست داشته باشند یا نه. من فقط در مورد آن دوست دارم و احساس خوبی دارم.

برای امشب کافی است. آخرین فکر:

امروز زندگی کنید مانند شما می خواهید زندگی خود را زندگی کنید.

ارتباط دادن - صد روز آزادی

by راهپیمایی


 

پست اول

فقط میخواستم سلام کنم

هی همه. من 21 ساله ام و این روز دوم بدون PMO است. من به دلیل خودارضایی و تماشای فیلم های پورنوگرافی ، از کم بودن میل جنسی خود مریض شدم. بنابراین تصمیم گرفتم دوباره راه اندازی کنم. اولین هدف برای من 2 روز است (اما البته البته 30 و غیره ..). من این را قبلاً چند بار امتحان کرده ام که واقعاً به زودی نتایج بسیار خوبی کسب کرده ام ، اما دوباره دوباره عود کردم - زیرا دوباره هیجان انگیز شد. این بار در این مورد جدی هستم. من همچنین می خواهم مدت زمانی را که برای دیدن سریال های تلویزیونی و موارد دیگر در اینترنت می گذرانم کاهش دهم - اما در حال حاضر nofap اولویت دارد. و اگر همه چیز خوب پیش برود ، من به طور جدی در مورد اعتیاد به اینترنت کار می کنم.

چند سال پیش یک حادثه اتفاق افتاد ، هنگامی که من با این دختر استرالیایی واقعاً جذاب آشنا شدم و ما شروع به معاشرت کردیم - اما وقتی برای اولین بار می خواستیم رابطه جنسی برقرار کنم ، نمی توانستم تهمت بزنم. او گفت: "چنین شکست" و او بعد از آن شب با من قطع رابطه کرد. این باعث شد که در مورد رابطه جنسی و صمیمیت بسیار ناامن باشم - و من هنوز هم با آن دست و پنجه نرم می کنم.

بنابراین هدف من به طور کلی این است که بیشتر و بیشتر با واقعیت ارتباط برقرار کنم و هر آنچه را که واقعی نیست و همه چیز که درک من از واقعیت را بیش از حد تغییر می دهد ، پشت سر بگذارم.

من قبلاً دو سال پیش مشروبات الکلی را ترک کردم ، سه سال پیش سیگار می کشیدم و به طور کلی مواد مخدر مصرف نمی کردم (در هفته های گذشته چند بار سیگار کشیدم ، اما واقعاً دوست ندارم - بنابراین دوباره این کار را متوقف کردم). در واقع ، من حتی مصرف قهوه و قند تصفیه شده را متوقف کردم. من در حال مطالعه و واقعاً خوب انجام دادن هستم (نمرات سریع و بسیار خوب) من همچنین ورزش می کنم (ورزش های دویدن و وزن بدن) و دارای حلقه اجتماعی خوبی هستم.

خوب ، همانطور که گفتم ، هدف من برقراری ارتباط هرچه بیشتر با واقعیت است - و جنبه دیگر این برای من صداقت است. من از چند هفته گذشته تمرین صداقت را شروع کردم و قطعاً ادامه خواهم داد. به عنوان مثال ، من یک گفتگوی صریح و صادقانه با دوست-با-مزایای خود داشتم که در آن من همچنین اظهار داشتم که علاوه بر احساس نسبت به او ، من هنوز نسبت به سابق خود احساس دارم. خوب ، او سپس به رابطه ما پایان داد زیرا او نمی توانست این تصور را داشته باشد که من نسبت به شخص دیگری احساساتی داشته باشم و این احتمال را داشته باشم که او را برای دیگری بسپارم. آیا می توانم او را سرزنش کنم؟ اما مسئله این است: من از این بابت احساس بدی ندارم.

هیچ دلیلی برای ترس از واقعیت وجود ندارد.

من به پایان رساندن نوشتن بسیار بیشتر از آنچه من قصد انجام است. اگر تاکنون خوانده اید: لطفا انگلیسی من را ببخشید زیرا بدیهی است که زبان مادری من نیست. و تشکر از شما برای خواندن این.

این شعر شگفت انگیز از چارلز بوکوفسکی تقریباً آن را برای من خلاصه کرده است: (ویرایش فیلم ، بدون محرک) https://www.youtube.com/watch؟v=36CYMdFmDeQ