سن 27 سالگی - HOCD ، OCD ، اضطراب ... از بین رفته است

من اساساً ده سال از زندگی ام با HOCD رنج بردم. این از 17 سالگی شروع شد (این در سال 2001 بود قبل از اینکه گوگل همه چیز را در یک صفحه نقره ای به شما تحویل دهد). بدون دانستن اینکه چیست ، من به سرعت از کنترل خارج شدم و به دوره ای کاملاً متفاوت در زندگی خود رسیدم. بعد از 8 سال جستجوی دردناک روح ، سرانجام فهمیدم که من همجنسگرا نیستم ، اما در یک چرخه وسواس س ofال قرار داشتم و بیهوده سعی می کردم جهت گیری خود را تعیین کنم.

به محض اینکه فهمیدم چه چیزی است ، چند ماه طول کشید تا قبول کنم این ایده که ممکن است توصیفی از رفتار خودم باشد. من به دنبال درمان cbt رفتم و از طریق بسیاری از صحبت های شخصی و حمایت از خانواده ام ظاهر شدم. اکنون که به گذشته نگاه می کنیم کاملاً واضح است که من داستانم 100٪ hocd بود. حتی اگر من در سالهای نوجوانی با پورنو آزمایش کردم ، که منجر به برخی پورنو همجنسگرایان شد ، من آن را hocd ناشی از پورنو نمی نامم ، اما بدون شک پورنو یکی از عوامل س initialال اولیه من بود.

فلش رو به سال گذشته و من متوجه شدم که در حالی که گرایش های من تسخیر شده بود، من هنوز در معرض اضطراب اجتماعی آشنا بودم (این در واقع بدتر شدن بود، که شگفت انگیز بود چون قادر بودم بدون اینکه آن را تجزیه و تحلیل آن را در تنظیمات اجتماعی می توانستم بگویم / انجام دهم برای نشانه های همجنسگرایی) و من یک اضطراب و نشخوار عمومی داشتم که تلفات منفی در زندگی روزمره من داشت.

آن وقت بود که فهمیدم در حالی که hocd نیروی غالب است ، یک دسته دیگر از مسائل مربوط به اضطراب ocd و عمومی در طول زمان تنظیم شده بود که من هرگز متوجه آنها نشدم. من سعی کردم بیشتر علائم را از طریق خود گفتاری و ذهن آگاهی / cbt جدا کنم ، اما تعریف آنها دشوار بود و بنابراین مبارزه با آنها دشوار بود.

اکنون ، این جایی است که این داستان طولانی و جالب توجه جالب می شود: برای تمام 10 سال ، بدون شکست ، من روزانه 1-3 بار می افتادم. من هرگز این مسئله را مشکلی ندیدم ، مخصوصاً بعد از استیضاح اخلاقی که خودم را مجبور کردم به فکر آدمهای مختلف باشم ، زیرا این "مطابقت" گرایش "واقعی" من داشت. در عوض ، من در مورد دختران وحشیانه نگاه می کردم و به پورنو "مستقیم" نگاه می کردم ، زیرا بالاخره می توانستم بدون اینکه صدایی به ذهنم بگویم که نادرست هستم. فکر می کردم این بی ضرر است زیرا اکنون از نظر روحی سالم بوده ام. من باز هم فکر کردم و فکر کردم که فراتر از همه مسائل گذشته ام حرکت کرده ام.

با این حال اضطراب عمومی هنوز وجود دارد.

تمام مدت زمانی که می دانستم صدای ساکت و آرام وجود دارد که به من می گوید "این تقصیر اشتباه است ، حتی خوشایند نیست ، خود سو abuse استفاده است ، شما کنترل ندارید" و غیره. جلوگیری از شیوع اعتیاد به طور خطرناکی آسان است. بنابراین سرانجام ، پس از چند ناامید کننده به شدت با یک دختر ، به نقطه شکست رسیدم و تصمیم گرفتم به NoFap بپیوندم.

آن وقت بود که ابرقدرت ها لگد زدند.

من می دانم که همه نتایج متفاوت خود را گزارش می دهند ، اما علاوه بر تقویت فوری اعتماد به نفس ، چشم انداز مثبت و جذابیت نسبت به زنان ، من یک سری ویژگی ها را تجربه کردم که نشان می داد اضطراب عمومی من به طور قابل توجهی کاهش یافته است. من 100 برابر اجتماعی تر و خارج تر شده ام ، ترس کمتری از شکست دارم ، کمتر نشخوار می کنم (تفکر گذشته / حال) ، تمرکز و شفافیت دارم ، مه مغز 70 درصد کاهش می یابد ، انگیزه جسمی دارم ، بهتر غذا می خورم ، بیشتر می خورم ، من به جای اینکه از آن پنهان شوم ، خواهان تعامل اجتماعی هستم و موقعیت هایی را کنترل می کنم که به عنوان یک شخص برای من کارساز نیستند.

اساساً ، من ذره ذره مردی هستم که در سن 17 سالگی بودم ، فقط بسیار خردمندتر ، با اعتماد به نفس بیشتر و توانایی بیشتری برای کنترل هر چیزی که زندگی به من ایجاد می کند ، دارم.

TL ؛ DR: فکر نمی کردم PMO در اضطراب من نقش داشته باشد تا اینکه به NoFap پیوستم. اکنون ، بر اساس پیشرفت هایی که تجربه کردم ، با اطمینان می دانم که این تنها بزرگترین عامل همکاری بود.

پیوند به پست

توسط - zaquells