سن 29 - ED دیگر مشکلی ایجاد نمی کند. من حتی می توانم بدون نیاز به پورنو خودارضایی کنم.

موش مبارکهفته 3

من در حال حاضر متوجه شدم که هرگز درباره پورنوگرافی نیست. آن هم در مورد همدستان در رختخواب نبود. این در مورد عجله از آن چند ثانیه ثروت از ارگاسم و خستگی سعادت حق پس از آن بود.

امروز سومین هفته پرهیز از فعالیت های جنسی است ، بسیاری از آن. اگرچه افکار در طول روز بارها و بارها در ذهن من فرو می روند ، اما ماهیت آنها لطیف تر و احساسی تر است. نوک نرم در اینجا ، لمس سبک در آنجا. من اکنون استاد اجبارهای خود هستم اما آنچه آزار دهنده من است این است که اکنون بیش از هر زمان دیگر برده احساسات خود هستم. خودکفایی خودارضایی مانع احساس اینقدر آسیب پذیری من شد.

این احتمال وجود دارد که این یک تلاقی در موج بهبودی باشد. هفته های بعدی به طور قطع مشخص خواهد شد.

روز بعد

یک قسمت از Futurama به همین عنوان وجود دارد که با رفتار غیراخلاقی دکتر Zoidberg ، پزشک مقیم آغاز می شود. در حالی که در سالن ورزشی بود ، او وزنه سنگینی از دوست خود را تحویل می گیرد و با آن فشار نیمکت می دهد. او وزن بیشتر و بیشتری می خواهد تا جایی که حتی دوستانش بالای هالتر جمع شدند. او قدرت این را فکر کرد و هالتر را با پنجه هایش محکم می کند. در حالت پرخاشگری ، او سپس کل سالن ورزشی را از بین می برد. بعدا مشخص شد که فصل جفت گیری گونه های او بود. او باید به دنیای خانه باستانی خود برگردد ، که بعدا در یک رابطه جنسی بی مهره فوران خواهد کرد.

به هر حال امروز لحظه ای از نوع زویدبرگ داشتم. ای کاش می توانستم تمام تقصیرات مربوط به "فصل جفت گیری" را به زبان بیاورم اما زبان را پرخاشگری نمی کردم بلکه عصبانی بودم. اما صرف نظر از اینکه خشم من در اثر پرخاشگری ایجاد شده باشد یا برعکس ، باز هم خشم وجود دارد و پشت خشم آسیب دیده است. من صدمه دیده ام که روابط عاشقانه خود را بد کردم و از ایجاد روابط جدید جلوگیری کردم. من صدمه دیده ام که سالها خودم را از داشتن رابطه جنسی خوب محروم کردم. آن وقت است که دیگر هرگز برنخواهم گشت.

هفته 4

سلام. من هفته چهارم را با روحیه بالا شروع می کنم. در مقایسه با جهش تصادفی خشم و پرخاشگری که هفته قبل داشته ام ، از نظر احساسی شکل بهتری دارم. من ماراتن های استمنا را با ورزشهای پرتحرک و وقت زیاد در خارج از خانه جایگزین کرده ام. برجسته ترین هفته: من به تماشای فیلم ماپت ها در یک تئاتر بیرون رفتم. شگفت آور است که چطور یک چیز خیلی ساده می تواند تا این حد روح انگیز باشد.

حتی به نظر نمی رسد که دیگر روزها را حساب می کنم. این مانند این است که در آستانه کنار آمدن از یک جدایی بد قرار بگیرید ، جایی که به گذشته نگاه نمی کنید و کم کم شروع به بازگشت به زمان حال می کنید و چیزی برای انتظار در آینده دارید. من اعتراف می کنم که من گاه به گاه خیال می کنم در مورد یک دختر واقعی ، فقط یک صحنه پورنو با او بازی نمی کنم. من مطمئن نیستم که تخیل پردازی چقدر می تواند برای روند بهبودی مضر باشد اما شاید آنها را برای مدت یک یا دو دقیقه سرگرم کنم ، سپس بگذارم بگذرد.

اگر از خیالات صحبت کنم ، احساس می کنم اگر واقعاً به فکر انجام کار با دختری در ذهنم باشم ، می توانم نعوظ پیدا کنم. من نمی خواهم سرنوشت را وسوسه کنم ، حداقل در این مرحله.

برخی مشاهدات دیگر: اخیراً چوب صبح زیاد نیست. شاخی هم نیست. اخیراً ، من موجودات زیبایی را به نام زنان (به طرز غیر خزنده ای) تماشا می کردم و آنها را تحسین می کردم.

روز بعد

به نظر می رسد این دختری که دوست داشتم با او آشنا شوم دوست پسر دارد. او حتی در گفتن به من مردد بود. احساس می کنم دارم آرام آرام می جوشم. جالب است که ببینید این واکنش پیش فرض من است وقتی همه چیز به روشی که پیش می رود پیش نمی رود. حالا من فکر می کنم که آیا من همیشه یک داغ بوده ام و آیا خودارضایی اجباری با بی حس کردن من در اکثر احساسات به کنترل آن کمک کرده است؟ فکر ترسناک. بسیار برای شروع هفته چهارم پرهیز از حالت روحی خوب.

در هر صورت، این آزمایش خوبی خواهد بود.

هفته 5

من دوباره احساس عصبانیت می کردم ، بنابراین به جای آن تصمیم گرفتم به خانه بروم و احساساتم را غرق کنم. مثل گذشته طاقت فرسا نیست اما هنوز احساس می کنم به هر چیزی و همه چیز ضربه می زنم. وقتی بیشتر عصبانیتم را کالبد شکافی می کنم ، متوجه می شوم که این مسئله دوباره در مورد فرصت ها و روابط جنسی از پیش رفته است. نکته این است که ذهن من به جنسیت بازمی گردد.

من اصرار واقعی برای خودارضایی یا نگاه کردن به پورنو ندارم. دیگه حتی روزشماری هم نمی کنم. اما حدس می زنم هنوز راهی برای رفتن قبل از رفع شدن هستم.

وقتی خلق و خوی بد به وجود می آید همیشه مراکز فروش در دسترس نخواهند بود ، بنابراین آنچه که من واقعاً سعی در انجام آن دارم این است که احساسات را تأیید کنم و سپس بگذارید که بگذرد. وقتی گرسنه می شوم و می دانم که فقط چند ساعت پیش یک وعده غذایی بزرگ خورده ام ، می توانم منطقی بیان کنم که فعلاً مجبور نیستم غذا بخورم و می توانم صبر کنم. من کنترل کاملی بر این موضوع دارم و امیدوارم بتوانم همین کار را در رابطه جنسی نیز انجام دهم: این که در حال حاضر نمی توانم زیرا دوباره راه اندازی می شوم. و با نوسانات خلقی: آنها عدم تعادل در مغز هستند و همه آنها هستند.

هفته 7

بعد از غوطه وری دیوانه کننده و اوج گرفتن روحیه هفته دوم ، قایقرانی نرم بوده است. می توانم بگویم که بیشتر اوقات روحیه ام خوب است. جز این اواخر ، اشتیاق به لمس و صمیمیت داشته ام. اشتیاق به آن هرگز به این شدت نبوده و در واقع باعث افسردگی و عصبانیت من شده است که به هیچ وجه دست پیدا نمی کنم.

قبل از رای ممتنع ، من همیشه فکر می کردم این نشانه ضعف است. فکر کردم ، خودم می توانم پیاده شوم ، به کسی احتیاج ندارم. من نگران هستم که این نیازمندی با حرکات من و در موقعیت های اجتماعی نشان داده شود و هیچ چیز مانند آن فرد نیازمند مردم را عقب نیندازد. من خودم آن را تحقیر می کنم.

من اخیراً تمایلی به خودارضایی ندارم ، اما در واقع امروز این فکر را انجام می دادم نه به این دلیل که احساس می کردم مجبورم یا می خواهم از آنجا پیاده شوم ، اما شاید این باعث شود میل به لمس کمتر شود. وقتی تمام مدت خودارضایی می کردم ، واقعاً از آن بیزار بودم. اما در حال حاضر ، من می خواهم به خط خود ادامه دهم. خطری وجود ندارد که من کوتاه مدت شکسته و عود کنم ، مگر اینکه تصمیم بگیرم آزمایش کنم و ببینم که آیا پیاده شدن باعث می شود دیگر لمس نشوم.

هفته 10

من در هفته 9 ام پرهیز خود را شکستم. کمی لمس کردن و بوسیدن را کمی گول زدیم. درست شدن من خیلی طول نکشید ، اما بعد از اینکه چیزی برای ابد به نظر نمی رسیدم ، بسیار حساس بودم. احساس و احساس مالش خودش به من خیلی زیاد بود و من مجبور شدم قبل از نفوذ آزاد شوم. این اولین بار بود. متأسفانه قبل از اینکه بتوانیم بار دوم را با موفقیت امتحان کنیم زندگی قطع شد. بعد از دو ماه طولانی ، من انتظار رابطه جنسی ذهن آور را داشتم اما بعد از آن کمی ناامید شدم.

جالب اینجاست که احساس من بعد از آن است. تمام کاری که می خواستم انجام دهم این است که در پس از ارگاسم غوطه ور شوم و فقط در آفتاب دراز بکشم. من خندوانه ، سعادتمند ، حتی من یک چرت خوردم ، از خواب بیدار شدم و یک مورد عجیب از توپهای آبی را احساس کردم ، احتمالاً از آخرین تلاش برای رابطه جنسی. فکر کردم ، چه جهنمی ، ممکن است خارش را خراشیده کند ، بنابراین من به اینترنت رفتم و به برخی پورنوها رسیدم. به طرز عجیبی احساس یکسانی نداشت. آنقدر که یادم هست شدید نبود.

من از احتیاج به تعقیب کننده احتیاط می کردم اما حتی پس از خودارضایی به پورنو ، تمایل زیادی به تماشای بیشتر و خودارضایی ندارم. چند روز از ارگاسم می گذرد و هنوز نوعی از آن بالا هستم. خوشحالم که هیچ مورد خماری عصبی-شیمیایی نامطلوبی را که بعضی از مردم اینجا بعد از ارگاسم گزارش کرده اند ، تجربه نکردم.

این بدان معنا نیست که اگرچه من در وضعیت عالی کار هستم. حتی اگر احساس خوبی دارم و تمایل آگاهانه ای به رابطه جنسی ندارم ، مغز معتاد قدیمی هنوز در پشت پرده ها کار می کند. وقتی یک خانم جذاب را می بینم ، غیرمعمول نیست که خودم را در حال انجام او به شیوه ای مبهم پورنو تصور کنم. من فکر می کنم با سالها حضور در اینترنت و دیدن بسیاری از اعضای بدن ، شما به راحتی می توانید هر شخص واقعی را برهنه تصویر کنید. این فقط مسئله فتوشاپ ذهنی یک چهره به نوع بدن مناسب است ، که باعث می شود گاهی اوقات ، حتی در مورد زنان زیبا برهنه ، کمی خسته و مبهم بمانم.

هفته 10 جالب ترین 10 هفته بوده است. زن و شوهر اول عوضی بودند که از این طریق عبور می کردند اما اگر چیزی وجود داشت ، این به من نشان داد که چقدر به عنوان مقابله با استمنا ((و پورنو) وابسته ام. نوسانات شدید خلقی نشانه مطمئنی برای عدم تعادل در سر بود.

من خوش شانس هستم که با اراده خالص خود را غرور زده ام ، بنابراین به کسانی که هنوز با عادت های خود دست و پنجه نرم می کنند می گویم: این امکان وجود دارد. به این فکر کنید که چرا این کار را برای خود انجام می دهید؟ من همیشه فکر می کردم که شمردن روزها برای راه اندازی مجدد سیستم بسیار دشوارتر از یک پرداخت طولانی مدت است. من مشتاقانه منتظر داشتن رابطه جنسی خوب بودم و این انگیزه من بود. و بچه ها ، اگر این برای انگیزه دادن شما کافی نیست ، من نمی دانم چیست؟

حتی اگر مجرد باشید و احتمال رابطه جنسی با یک شریک زندگی در آستانه مشاهده شما نباشد ، تغییرات شخصیتی ناشی از آزادسازی سر شما از پورنو و وسواس استمنا بدون شک به جذب یک همسر کمک می کند.

ED دیگر مشکلی ندارد. من حتی می توانم بدون نیاز به پورنو خودارضایی کنم. من همیشه فکر می کردم که وقتی به این مرحله می رسم که با عصبانیت خودارضایی می کنم و مثل یک معتاد دیوانه رابطه جنسی برقرار می کنم ، اما مکانیسم سیری جنسی بدن من کاملاً خوب کار می کند و کنترل می کند ، احتمالاً به این دلیل که مغز من به تعادل رسیده است . مثل غذا ، وقتی دیگر احساس گرسنگی نمی کنم می توانم غذا را کنار بگذارم.

همچنین باید اضافه کنم که قبل از انجام این راه اندازی مجدد ، درد پراکنده ای در لگن چپ خود احساس می کنم ، مانند اینکه چیزی در آنجا وجود دارد که موقعیت ها را تغییر می دهد. از آن زمان دیگر این درد را احساس نکردم.

از تمام این مدت که از دست رفته در اثر اعتیاد و اجبار از دست رفتم متاسفم. حالا که دوباره خودم هستم ، وقت آن است که به آنجا بروم و یک تکه از همه چیزهایی را که از دست داده ام بدست آورم.

هفته 11

من در تمام این ماه در جستجوی کار جدیدی بوده ام. مصاحبه ها همگی به مراحل مختلفی نیاز دارند که هر یک از ماهیت آنها بسیار فنی است. من برای آماده شدن برای مصاحبه بسیار تحت فشار بوده ام. من متوجه شده ام که فقط در این هفته ، 4 بار لبه ام زده است. البته هیچ پورنو در این امر دخیل نبود. اکنون که حساسیت من بازگشت ، نیازی به ابزار پورنو احساس نکردم.

وجود دارد مقاله در اینجا که به مقاله ای درباره آزمایش اعتیاد یک محقق SFU پیوند دارد. آزمایش های مشهوری در دهه 60 انجام شد که شامل قرار دادن موش ها در جعبه هایی بود که آنها می توانستند داروها را برای خود تجویز کنند. نتیجه گیری از این آزمایشات این بود که مواد مخدر به طور مقاومت ناپذیری اعتیاد دارند. این محقق فکر کرد که در واقع این محیط موش ها است که آنها را به سمت اعتیاد سوق می دهد. او فرضیه خود را با ساخت یک پارک موش - یک بهشت ​​موش صحرایی آزمایش می کند ، جایی که موش ها می توانند در قفسی دویست برابر بزرگتر از یک قفس آزمایشگاهی استاندارد ، جایی که غذا فراوان است ، پرسه بزنند و حداقل بیست موش دیگر از هر دو جنس داشته باشند که با آنها اجتماعی کردن. وی دریافت که افرادش مواد اعتیاد آور را در چنین محیطی نادیده می گیرند (ویرایش: در ویکی پدیا است).

من چند روز گذشته را بیشتر در حال مطالعه ، جدا و محصور بودن مثل موش در جعبه اسکینر بوده ام و خود ارضایی داروی مورد علاقه من بوده است. جای تعجب نیست که احساس می کردم خود درمانی می کنم. من به یاد نمی آورم که وقتی اشتیاقم با دوستانم در ساحل بوده ام و هیچ نگرانی از مصاحبه نداشته ام این اشتیاق را احساس کنم. کاملاً برای من منطقی است اما من پیشنهادهای شغلی دارم و شروع می کنم به کاهش پیشنهادات.

اگر با پورنو / خودارضایی دست و پنجه نرم می کنید ، دریابید که عوامل استرس زا شما چیست. ببینید چه کاری می توانید برای کاهش آن انجام دهید و شاید انگیزه ها فروکش کند.

پیوند به وبلاگ

by می کشد و حفاری می کند