سن 29 - Flatline ، ED

تاریخچه

امروز ، روزهای 41 هستم بدون روزهای P ، 39 بدون M / O، و مطمئناً بدون تلاش سخت مارنیا و گری در زمینه گسترش آگاهی در مورد این اعتیاد ، هرگز به این نتیجه نمی رسید (یا احتمالاً اصلاً سعی شده باشد). از هر دوی شما خیلی متشکرم. همچنین ، حساب های شخصی و داستان های راه اندازی مجدد واقعاً مواردی بوده است که من باید در هنگام ضعف اراده خود دوباره به آنها متوسل شوم ، بنابراین از همه شما بخاطر داشتن شهامت برای ارسال صمیمی ترین جزئیات به نفع دیگران متشکرم - من می دانم که این ناشناس ، اما هنوز هم ، سخت است که روح خود را برهنه کنید تا همه ببینید!

اگرچه تمایلی به نوشتن در مورد روند خودم ندارم ، اما در مورد آن فکر کرده ام و احساس می کنم که به جامعه مدیون هستم که اطلاعات فروتنانه خود را اضافه کنم. شاید داستان من جرقه دیگری برای تلاش و غلبه بر این رفتار مخرب باشد که همه ما در حال مبارزه با آن هستیم - این کمترین کاری است که می توانم انجام دهم. به داستان–>

بعد از یادگیری آنچه در اینجا آموخته ام ، خودم را خوش شانس می دانم. من 29 ساله ام من از سنین جوانی شروع به خودارضایی کردم (فکر می کنم از اکثر افراد جوان تر باشم ، البته مطمئن نیستم که میانگین سنی پسران چقدر است) ، مدت ها قبل از کشف پورنو ، و به نظر می رسد که این چیز خوبی است. این کار کاملاً غیرجنسی شروع شد ، یعنی هیچ خیالی وجود نداشت ، من فقط از احساس جسمی لذت می بردم. اولین باری که من هرگز پورنو دیدم ، اگر درست بیاد بیاورم ، مربوط به انبوهی از مجلات Playboy توسط پدرم در کمد بود. همچنین به یاد دارم وقتی حدود 11 یا 12 سال داشتم در مدرسه برخی از صفحات پاره شده از یک مجله هاستلر را پیدا کردم و آنها را به خانه بردم و برای دیدن تصاویر خودارضایی کردم و آنها را در یک مکان مخفی امن نگه داشتم. هنگامی که کامپیوتر گرفتیم ، احتمالاً در حدود 13 سالگی ، اولین تصاویر بسیار سخت خود را دیدم و سرانجام "cybersex" را در یک اتاق گفتگوی آنلاین امتحان کردم. در طول این دوره ، من هم خودم را به خاطر مطالب پورنوگرافی و هم به خیال پردازی ساده علاقه مند کردم. در برخی از زمان ها ، من بیشتر به محرک های خارجی اعتماد می کردم ، و مواردی وجود داشت که هر روز حداکثر 4 یا 5 بار به تصاویر اینترنتی خود ارضایی می کردم!

من برای اولین بار در سن 18 سالگی با یک زن رابطه جنسی داشتم و هیچ مشکلی از نظر عملکردی وجود نداشت. من فکر نمی کنم من حتی می دانستم که ممکن است مشکلی وجود داشته باشد. با نازنین دانشگاه من رابطه جنسی عالی بود و باز هم مشکلی وجود نداشت. با این حال ، در این مدت (به ویژه در تعطیلات تابستان که او را برای مدت طولانی نمی دیدم) ، با پورنو اینترنتی ، معمولاً تصاویر ساکن ، خودارضایی می کردم. من همچنین فواید پیر شدن را کشف کردم و برای خرید نوارهای VHS به فروشگاه فیلم محلی بزرگسالان سفر کردم. در اواخر رابطه ما مواردی را به خاطر می آورم که در حال رابطه جنسی بودیم و برای اینکه نعوظم را کاملاً مورد توجه قرار دهم مجبور شدم درباره چیز دیگری خیال پردازی کنم ... این هرگز به یک مشکل واقعی تبدیل نشد ، اما یادم می آید که این اتفاق از چند وقت قبل رخ داده است وقت ، و حتی دوست دخترم وقتی ذهن من کاملاً با او نبود می توانست حس نوعی بگیرد.

بعد از دانشگاه دوره ای حدود یک سال بود که دوست دختر نداشتم و در این مدت استفاده از پورنو من قطعاً بیشتر شد. فکر می کنم در همین مرحله بود که من شروع به بارگیری فیلم ها کردم و یک مجموعه قابل توجهی داشتم. من احتمالاً روزانه 1 یا 2 ساعت در اینترنت گشت و گذار می کردم و غیره را بارگیری و خودارضایی می کردم. سپس اولین ED زندگی من اتفاق افتاد. من در مورد 23 بودم. من یک دوست دختر جدید داشتم و دو بار اول که رابطه جنسی را امتحان کردیم ، در دریافت و حفظ نعوظ مشکل داشتم. من آن را تا اعصاب و کاندوم خفه کردم. خوشبختانه ، این ناپدید شد و جنس برای بیشتر روابط ما طبیعی و عالی بود ، اما در این مدت موارد نیاز به خیال پردازی در مورد چیزهای دیگر (سناریوهای پورنو ، زنان) برای حفظ نعوظ افزایش یافته است. من همچنین متوجه شدم که هنوز هم هوس پورنو می کنم حتی اگر زندگی جنسی ما بسیار متهم و تحقق باشد. به پایان روابط ما ، یادم است که دوست دخترم را آنچنان که قبلاً جذاب نبودم ، پیدا نکردم و مقایسه او را با بازیگران پورنو شروع کردم. من ناراضی شدم و رابطه تمام شد.

برای چندین سال آینده هیچ رابطه معنادار و عاشقانه ای با زنان نداشتم و هیچ رابطه جنسی نیز نداشتم. من انگیزه بسیار زیادی برای صحبت با زنان احساس کردم ، و اگرچه سعی کردم تا امروز قرار بگذارم ، هرگز احساس خوبی نداشتم ، هیچ وقت احساس هیجان نمی کردم ، و در دو مورد جداگانه با زنان دچار بیماری ED شدم. همزمان ، همانطور که حدس می زدید ، استفاده از پورنو به اوج خود رسیده بود. من شروع به پرداخت هزینه سایت های پورنو در اینترنت ، بارگیری بسیاری از فیلم ها کردم و ذائقه من برای مطالب واضح تر قویتر شد. من یک بچه نسبتاً دور از ذهن ، خوش مشرب و نترس بودم ، اما اکنون احساس خیلی متفاوتی می کردم ، مثل اینکه پیر من فقط سایه بود و من جدید این جانور پژمرده ، مضطرب و بدبین بود. من در این زمان علاقه زیادی به خودم نداشتم ، اما هرگز دو و دو را کنار هم قرار ندادم. این فقط کاری بود که ما مردان انجام می دادیم - ما حرکات تند و سریع خود را انجام می دادیم ، از پورنو لذت می بردیم ، و این همان روش بود - راه مرد. چیز دیگری باید این مشکلات را ایجاد کند ، درست است؟

یک سال پیش بود که اعتیاد به پورنو من واقعا زندگی من را متحمل شد. منظور من این است که قبلاً از بسیاری جهات داشت ، اما اکنون شروع به اشغال بخشهای غیرقابل قبول زمان می کند. من کشف کردم که می توانم فیلم های مورد علاقه خود را با یک ویرایشگر فیلم دستکاری کنم. من قسمتهای مورد علاقه خود را از صحنه ویرایش می کردم ، آنها را برش می دادم و آنها را جدا می کردم و آنها را با موسیقی تنظیم می کردم - این یک تولید جدی بود. من شروع به پخش فیلم های مختلف با هم کردم ، ساعت ها صرف درست کردن همه چیز ، تراز کردن موسیقی و غیره شدم. نیازی به گفتن نیست که بیمار است و من ساعتها در حالت خلسه می نشستم. بهانه من این بود که من داشتم از جمع آوری فیلم هایم کم می کردم ، همه مواردی را که دوست نداشتم قطع می کردم و قوی ترین و محرک ترین فیلم های جنسی را که می توانم تهیه کنم. ده بمب اتم از پنجاه نارنجک بهتر بود ، درست است؟

تحریک این ویدیوها بر خلاف چیزی بود که قبلاً تجربه کرده بودم. چندین فیلم با سرعت سریع بین هم و بریده می شدند ، و زمان رسیدن اوج آنها همزمان به موسیقی بود. من معتقدم که بخشی از جذابیت پورنوگرافی عنصر کنترل است - این سرگرمی جدید من کنترل را به سطح دیگری می برد. این اعتیاد آورترین چیزی بود که من تجربه کرده ام. وقتی یک ویدئو کامل شد ، من آن را ارائه می دادم ، می دیدم ، ارگاسم را خودارضایی می کردم و بعد ، انگار از خواب بیدار می شدم ، تعجب می کردم که تمام روز چه جهنمی می کردم. احساس شرم ، گناه و عصبانیت شدیدی می کنم که اتلاف این ساعتهای بسیار ارزشمند را برای انجام کاری بسیار نفرت انگیز و بی ارزش از دست می دهم. اما روز بعد ، آن تماس می گرفت ، و من مراحل را تکرار می کنم.

عجیب بود ، حتی اگر این بدترین اعتیاد من بود ، اما این اولین باری بود که می فهمیدم مشکلی دارم. من پس از انجام bing کردن چنان احساس انزجار می کردم که غالباً همه ویدئوهایم را حذف می کردم ، همه چیز را پاک می کردم و می گفتم دیگر هرگز این کار را نمی کنم ، زیرا این باعث هدر رفتن زندگی من می شود. من فقط می توانستم دو روز یا حدود آن را تحمل کنم ، و من می توانم دوباره برگردم ، و با ناامیدی دوباره فیلم ها را بارگیری و ویرایش می کنم. بارها و بارها سعی کردم جلوی خودم را بگیرم اما بارها و بارها به آن برمی گردم. من هرگز نتوانسته ام فشارهایم را کنترل کنم.

در طول تابستان با دختری آشنا شدم که خیلی دوستش داشتم. ما هرگز رابطه جنسی پیدا نکردیم ، درست نشد ، اما در پشت ذهنم می دانستم که اگر رابطه جنسی برقرار کنیم ، من مشکلی پیدا می کنم. من حدس می زنم مغز من شروع به اتصال نقاط کرده بود قبل از اینکه من کاملا از آن مطلع شوم. من همه فیلم هایم را پاک کردم و حدود 2 هفته به پورنو نگاه نکردم یا خودارضایی نکردم ، فقط در صورت این که با این زن بخوابم. من فکر کردم که این ذخیره انرژی جنسی است. اگر مدتی خودارضایی نمی کردم ، به هیچ وجه نمی توانستم ED داشته باشم ، درست است؟ می خواستم بروم ، مگر نه؟

من در این پرهیز کوتاه کوتاهی کردم. آلت تناسلی من هیچ زندگی و هیچ حساسیتی از قبل نداشته است ، بنابراین من به نوعی آزاد شدم و شروع به جستجوی علل اختلال نعوظ کردم. این در نهایت من را به سمت YBOP سوق داد. باورم نمی شد! این از آنچه تصور می کردم بدتر بود - پورنو شیمی مغز من را تغییر داده است!

بعد از اینکه دیگر این دختر را ملاقات نکردم ، دوباره احساس امنیت کردم که می دانم دیگر نگران اجرای کار نیستم و این به من مجوز بازگشت به روشهای قدیمی ام را داد. اکنون که برخی از اطلاعات YBOP را خوانده ام ، متوجه نشدم که یک بذر کاشته شده است و من در حال راه اندازی یکبار برای همیشه این اعتیاد هستم. بعد از چند مورد پرخاشگری دیگر ، خودم را دیدم که در حال بازگشت هستم ، و خودم را آموزش می دادم ، و سرانجام تصمیم گرفتم که زندگی من باید تغییر کند.

آخرین باری که من به پورنو نگاه کردم 16 اکتبر بود. آخرین باری که من به ارگاسم خودارضایی کردم 2 روز بعد ، یعنی در 18 اکتبر بود. در 14 نوامبر ، من فقط تا حد احساس خودارضایی کردم ، و حتی اگر واقعا می خواستم ، خودم را از Oing که به آن بسیار افتخار می کردم ، جلوگیری کردم. این تنها لغزش بود و من عود نخواهم کرد زیرا می خواهم این کار را با یک ضربه انجام دهم و با آن تمام شوم! احساس من بهتر از همیشه است! من انرژی ، انگیزه و ذهن تیزتری نسبت به سالهای گذشته دارم! من نمی توانم صبر کنم تا حتی پیشرفت های بیشتری را ببینم!

تجربه راه اندازی مجدد

در اینجا تجربیات تجربه من تاکنون آورده شده است. این اولین تلاش من برای راه اندازی مجدد است ، و دوباره ، من یک مرد 29 ساله هستم. برای نگهداری این سوابق ، چند تقویم کاغذی برای ماه های اکتبر / نوامبر / دسامبر جمع شده است. من هر روز که می گذرد خط می کشم ، و علامت گذاری های کوچکی به شکل نمادها می کنم تا حالات ، میل جنسی ، سطح انرژی و غیره را نشان دهم. این برای من بسیار خوب کار کرده است. هدف من رسیدن به 76 روز ، در تاریخ 1 ژانویه 2012 است.

اکتبر 16th، 2011 - برای آخرین بار خودارضایی به انجمن.

اکتبر 17th، 2011 - راه اندازی مجدد شروع می شود

اکتبر 18th، 2011 - قبل از تصمیم به راه اندازی مجدد ، من یک دو اسباب بازی مردانه خودارضایی سفارش داده بودم. آنها متاسفانه امروز وارد شدند. قیمت آنها بیش از 100 دلار است. من تصمیم گرفتم سعی کنم و با آنها خودارضایی کنم ، اما فقط به احساس. من فقط با احساس توانستم به اوج لذت جنسی (البته با 80 درصد نعوظ) برسم. پس از آن ، من احساس گناه شدیدی کردم ، و این به من فهماند که اگر این اسباب بازی ها در اطراف خوابیده باشند ، نمی توانم از پس این همه چیز بروم. بنابراین ، آنها را انداختم دور ، آنجا و آنجا. من این را یک خداحافظی نهایی دانستم ، و همچنین به عنوان نمادی از عزم من بود - حتی اگر این هزینه زیادی برای من صرف کرد ، بیرون انداختن این چیزهای کاملاً جدید تایید کننده جدی بودن من برای غلبه بر این اعتیاد بود. احساس کردم این یک سنگ پله مهم است.

اکتبر 19th-30th - مسطح خط پرواز FLATLIN E. من در این دوره هیچ میل جنسی و هیچ تمایلی به خودارضایی نداشتم. خوب بود زیرا من همچنین نیازی به دیدن پورنو احساس نمی کردم. اگرچه خط مسطح احساس عجیبی می کرد ، اما گذراندن روزها را آسان می کرد. در نیمه راه این دوره ، من به افزایش اجتماعی بودن توجه کردم و به طور مشخص در روزهای 27 و 28 ، شروع به بررسی زیبایی زنان واقعی کردم. طی چند سال گذشته ، من مطمئناً زنان را شخصاً مشاهده کردم ، آنها را جذاب یا غیرجذاب و غیره می دیدم ، اما این متفاوت بود. مثل این بود که جزئیات کمی راجع به منحنی ها یا چشم هایشان یا هاله عمومی زنانه شان را متوجه شده ام. همچنین در این مدت کاملاً منظم در خواب شبانه مشکل داشتم. روحیه من نسبتاً پایدار بود.

اکتبر 31st - من رویای واضحی دیدم. داشتم تماشا می کردم و به نوعی در یک صحنه پورنوگرافی شرکت می کردم. دوربین نبود ، اما بازیگران دنیای پورنو که من شناختم آنجا بودند. من معتقدم که با بازیگر زن رابطه جنسی برقرار می کردم اما به طور قطعی به یاد نمی آورم ، شاید فقط تماشا می کردم. این به نوعی بسیار خنده دار بود ، در رویای تماشای یک صحنه پورنو به صورت زنده - می توانید بگویید مغز من روندی را طی می کند ، مطمئناً. من نیز در پی این خواب شب با نعوظ بیدار شدم و نعوظ مداوم و کاملا محکم بود.

نوامبر 1st-7th (پایان هفته 3) - میل جنسی من هنوز وجود نداشت ، اما من متوجه شدم که تصاویر فوری / بلاگ پورنو در ذهن من ظاهر می شود که مجبور شدم آنها را کنار بزنم. از آنجا که میل جنسی من بسیار پایین بود ، احساس وسوسه ای برای خودارضایی نمی کردم. مهارت های اجتماعی من در این هفته همچنان بهبود می یابد ، و توجه من به ویژگی های زنانه نیز بیشتر قابل توجه است. زنان واقعی بسیار زیبا به نظر می رسیدند! حال و هوای من تا این حد واقعاً هرگز در محدوده افسردگی نبوده است - من همیشه هنگام دویدن در پورنو احساس افسردگی بیشتری می کردم ، بنابراین این بیشتر به یک سطح خنثی شبیه بود و با تمام پیشرفت هایی که می دیدم بهتر می شد.

نوامبر 8th-10th - میل جنسی من کمی شروع به بازگشت کرده بود. زیاد نبود ، اما بیشتر از یک سطح متوسط ​​انرژی جنسی بود که من تجربه می کردم. در همان زمان ، من شروع به بدترین اشتیاق به پورنو کردم که از زمان شروع مجدد راه اندازی مجدد داشته ام. تصاویر از صحنه هایی که من خیلی خوب می دانستم نمایان می شدند و مجبور شدم مثل یک دیوانه با آنها مبارزه کنم. بعضی اوقات خیلی سخت بود. من همچنین رویایی را در روز 8 نشان دادم ، به معنای یک خواب شایع جنسی ، اما جزئیات آن را به یاد نمی آورم.

نوامبر 11th - من رویای بسیار واضحی دیدم که در آن با زنی که در زندگی واقعی می شناسم رابطه جنسی برقرار کردم که در گذشته در مورد آن خیالات داشته ام. این با محکم ترین چوب صبحگاهی که سالها و سالها داشته ام همراه بوده است. من کاملا خوشحال شدم!

نوامبر 12th-14th - میل جنسی من قویتر شده بود ، و هنگامی که من در انظار عمومی بیرون می رفتم ، سخت تر می شدم که متوجه هر دختر اطرافم نشوم. زنانی که یک سال پیش برای من جذاب نبود ، اکنون بسیار فریبنده و بسیار زیبا به نظر می رسیدند. فوق العاده بود! جنبه منفی این امر این بود که اشتیاق من همراه با گذشته ، رشد می کرد. در روز چهاردهم ، دوشنبه شب ، من فقط از لمس آلت تناسلی خیلی نعوظ پیدا کردم. احساس می کردم خیلی خمیده هستم ، بنابراین احساس کردم شاید مشکوک باشد که خودارضایی و ارگاسم انجام شود ، درصورتی که هیچ پورنو در آن نباشد. من روی کاناپه نشستم و از کاندوم استفاده کردم ، زیرا می خواستم ببینم آیا می توانم با کاندوم حساس باشم یا خیر و همچنین از پاک سازی عمده جلوگیری کنم. خوشحال شدم که متوجه شدم آلت تناسلی من کاملاً حساس است و بدون خیالی راحت تحریک می شوم. نزدیک به ارگاسم بود ، اما درست وقتی که به آن مرحله رسیدم ، احساس کردم این اشتباه است و خیلی زود است. من نمی خواستم صبح روز بعد از خواب بیدار شوم که خودم را افسرده و هوس پورنو کرده ام ، یا احساس می کنم پیشرفت من از بین رفته است. بنابراین ... من متوقف شدم. من اجازه دادم نعوظم کم شود و این همان بود. من آن را یک برد می دانستم و به داشتن قدرت اراده زیاد به خودم افتخار می کنم. برای تقویت تصمیم خود ، به این سایت آمدم و برخی از پست ها را خواندم. من این نقل قول را از گری یافتم: "اگر ED دارید ، یا سایر مسائل جنسی مرتبط با پورنو دارید ، ادامه ارگاسم و استمنا may ممکن است در بازه زمانی مورد انتظار شما نتیجه دلخواه شما را نداشته باشد. من هنوز ندیده ام که کسی با ادامه برنامه منظم ارگاسم ، ED خود را تحت القا ED پورنو "درمان" کند. "این بود ، تمام چیزی که من نیاز داشتم. من با نرفتن به O بزرگ کار درستی کردم و اکنون ، هر وقت به یادآوری احتیاج داشتم ، آن سطر را می خوانم. من می خواهم درمان شوم!

نوامبر 16th - 30 روز! من 30 روز بدون پورنو و 28 بدون ارگاسم رفته بودم! 4 هفته! من خوشحال شدم و جامعه پذیری ، خلق و خوی ، سطح انرژی و چشمم برای خانمها در این روزها در بالاترین سطح قرار داشت. من همچنین چوب صبح خوبی داشتم.

نوامبر 17th-25th - همه چیز بهتر شده بود. اشتیاق من کاهش یافت و من بیشترین انرژی را که طی سالها احساس کرده بودم تجربه می کردم. به خدا سوگند ، از بچگی هرگز احساس چنین انگیزه و انرژی نداشتم. من می خواستم کارها را انجام دهم ، از تجارت مراقبت کنم و غیره. همچنین متوجه شدم که طی چند روز گذشته به اندازه معمول کافئین مصرف نکرده ام. میل جنسی من به نوعی تسطیح شده بود و من آن را کم و زیاد نمی نامیدم ، اما احساسات من را در لگنم فقط از نگاه کردن به زنان در زندگی واقعی شروع کرد - من می دانم که این پدیده خیلی طولانی اتفاق نیفتاده بود .

نوامبر 26th-27th - بیست و ششم ، اشتیاق من خیلی زود از همان لحظه بیدار شدن برگشت. نمی دانم چرا ، مطمئن نیستم چه چیزی ممکن است باعث آن شده باشد (من خیلی دیرتر از آنچه که شب قبل انجام می دادم بیدار بودم و دیرتر از حد معمول بیدار شدم). در 26 ساعت اول روز ، من فقط در مورد پورن استارها فکر می کردم و اینکه چقدر خوب است که برخی از فیلم ها را با هم بارگیری و ویرایش کنیم. خوشبختانه من حساسیت زیادی در آلت تناسلی ندارم و هیچ چوب صبحگاهی ندارم که بتوانم با این مشکل کنار بیایم. بنابراین ، با اصرار مبارزه کردم و قاطعانه تصمیم گرفتم که پیشرفت خود را خراب نکنم. آه ، بله ، همچنین ، من تازه روز 40th را پشت سر گذاشته ام، و بنابراین من فکر می کردم که آیا می توانم کمی آب را آزمایش کنم؟ 40 روز کافی بود ، نه؟ سپس فهمیدم که این فقط سیم کشی احمقانه من است که مثل یک احمق مرا بازی می کند ، بنابراین به او گفتم که جهنم را ببند و من به دنبال روز خود رفتم. من همچنین بارها و بارها به تقویم خود نگاه کردم ، آن را در یک مکان قابل مشاهده قرار دادم تا یادآوری کنم که هدف من فقط گذراندن 40 روز نیست بلکه رفتن به سال جدید است !!!!!!!!!!! !!!!!!!!

پیوند به وبلاگ

by richaroo


بروزرسانی (2014)

سیگارهای مقدس تقریباً 3 سال از ارسال اولین پست خود به این وبلاگ می گذرد. چه سواری هم شده! فراز و نشیب ها ، روزهای خوب و روزهای بد ، عودها و موفقیت ها و از همه مهمتر تحقق های زیاد.

<--break->” src=”https://www.yourbrainonporn.com/wp-content/uploads/2011/02/spacer.gif” title=”<--break-->“>I know that most of the community has moved to YBOP or YBR, but I don’t want to start a new blog and hopefully some people will read this and it will help them. If by chance in your busy life you read this, feel free to add it to my YBOP rebooting account (titled: Age 26, ED, Relapses [see below]).</p><div><div><div><p>My last entry was after I had gone 120 days PMO free. That was back in 2012, and unfortunately, I still haven’t completely kicked the addiction, although each year has been better than the last. I’ve done several stretches of between 100 and 120 days free of porn since then, but there have been many short-lived binges in between, and this year I finally figured out a few things that I hadn’t yet learned despite the long journey.</p><p>(1) For those of you who are decade long users (or more), and especially the younger guys who have grown up with high-speed Internet porn, 90 days or 120 days isn’t going to be enough to fix you! This is going to be a several year long struggle, but it can be reduced by using A few of the ideas I’m going to list below. I say this because it is too easy to let your guard down when you’ve gone 90 days and then, before you know it, you are back in the clutches of your addiction!</p><p>(2) Simply getting porn out of your life, no matter if it’s for 90 days or three years, isn’t going to do the trick. This is what I had to learn the hard way. Sure, you can go without porn for a long time, but if you don’t fill your life with other meaningful and fulfilling things, then you will just fill that void with porn again, or with something else that is equally unhealthy. Socrates said: “The secret of change is to focus all of your energy, not on fighting the old, but on building the new.” I labored and labored so hard on keeping PMO out of my life, that it became my WHOLE life, this epic, never ending struggle to fight off the desire. This can turn your addiction into something even worse, because you become obsessed with it and you are constantly thinking about it, or, more accurately, constantly thinking about not thinking about it. Fill your life with other things, then you won’t have time to think about it anymore! This is a huge factor, and you won’t recover unless you adhere to this, I promise you that.</p><p>(3) I guarantee that every person with a PMO addiction is also addicted to one or several other things. If you read accounts on the Internet, you will often hear about drug use, prostitution, and other unhealthy addictions that are intertwined with pornography use. Pornography is just a symptom of an addicted mind. If it isn’t porn, an addict will reach for the next thing that comes and takes them away from life, allows them to escape, numbs them etc. You must identify all of your addictions, and instead of using those other things as a kind of methadone to help you quit the porn, you have to kill all of those addictions at the same time, get your mind focused all at once, and start filling your life with things that are not addictive and do not act as an escape from reality. This is a mistake I made many times throughout the past few years. I would quit the porn only to say to myself that I could play video games or binge on television shows to help ease me into the recovery. This was totally backwards. I was just switching one addiction for another, and eventually, my favorite addiction would always come back to haunt me.</p><p>Now be careful here. Things you may not think are an addiction, even the littlest things, may be hurting your progress. One must identify all those things that are used for comfort in times of boredom, loneliness, or discontent. When you are anxious with nothing to do, do you drink beer and watch TV all night? When you are lonely do you eat unhealthy food, or waste time watching stupid Youtube vids? Do you lurk on Facebook for hours, or scan craigslist personals? You should be able to sit by yourself quietly and do one simple thing, like reading a book, without feeling anxious. If you are sitting there reading but can’t focus because you suddenly get the urge, almost an uncontrollable urge, to go to the mall and buy a pair of pants, then perhaps shopping is one of your escapes from reality and needs to be treated that way. Even the things that seem so harmless may actually be just another crutch we are using to numb some hidden pain.</p><p>(4) One thing that really helps is tracing your addiction back to its roots. When did you first use porn as an escape? Why did you use it as an escape? What were you seeking comfort from? For me, I realized that I have had a deep-seated fear of rejection since I was very young, and particularly the fear of rejection from women. Pornography allowed me to insulate myself from any chance of rejection, and now I felt as though I was in control of this thing that, throughout my childhood, had seemed so uncontrollable and scary. Of course, this was an illusion, as most of you know. All other addictions serve the same purpose. They arrived at a time in your life when you felt vulnerable and had no other ways or ideas of how to protect yourself, so you fell into addiction. You must understand that you are no longer a helpless child with minimal options. You are now an adult with many different paths to take, and you no longer need to rely on unhealthy outlets that damage your life. You can now stand up for yourself and do all the things that, perhaps, when you were young, seemed impossible.</p><p>(5) Just because you are no longer looking at pornographic images or videos, does not mean you aren’t still objectifying women (or men), and this has to cease as well. Most of the noFap community is very excited to get rid of porn and get back into real romance and real sex, but we have to be careful that our entire attitude about women and sex doesn’t stay the same. Remember, for years you have objectified women and believed that raunchy sex and extreme sexual pleasure are the greatest things life. Many people continue with the same attitude even though they are no longer looking at porn, and this will eventually lead back to serious issues. Now, this isn’t to say that you can’t look at women and appreciate the female form and whatnot, but you must be in control of these desires and not let them run wild as you had let your PMO habit run wild. Pornography is a fantasy, and so is ogling that woman on the corner and imagining what she would be like in bed, or imagining tons and tons of wonderful sex now that your ED is cured. Try to get some perspective on life and on what really matters. Sex is great, but it isn’t everything. Don’t let it run your life and don’t let it occupy your every waking thought, there is much beauty in the world and many other things that are just as gratifying and fulfilling.</p><p>So there are a few nuggets of wisdom from this weary traveler. I hope they help some people see things a bit more clearly. I did 110 days this year porn free, but recently relapsed and went back-and-forth between binges for about two months. The reason this happened to me is precisely because I failed on numbers 2, 3, & 5 above. I think I finally learned my lesson, and my mind is in a very good place right now. I am working on enriching my life with social activities, and I am now aware of all of the things I use as an escape from reality (addictions), and they are many! I’ve gotten most of them under control and I am working towards the future, because frankly, I’m pretty damn tired of fighting the past.</p><p>https://www.reuniting.info/blogs/richaroo/holy-smokes-its-been-almost-3-years By richaroo</p><hr><p>[Earlier post – 05/07/2012]</p></div></div></div><p><strong>11-27</strong> I began masturbating at a young age (I think younger than most, though I’m not sure what the average age for boys is), long before ever discovering porn, and it appears that that is a good thing. It began as rather non-sexual, meaning there was no fantasy, I was just enjoying the physical sensation. The first time I ever saw porn, if I recall correctly, was from my father’s stash of <em>Playboy</em> magazines in the closet. I also remember finding some torn pages from a Hustler magazine at school when I was around 11 or 12, and I took them home and masturbated to the images and kept them in a safe hiding space. Once we got a computer, probably when I was about 13, I saw my first VERY hardcore images, and eventually tried “cybersex” in an online chat room. Throughout this period, I both pleasured myself to pornographic material and also to simple fantasy. At some point, however, I started relying more on the external stimuli, and there were times I would masturbate to internet pictures up to 4 or 5 times per day.</p><p>I had sex with a woman for the first time when I was 18, and there were no functional problems to speak of. I don’t think I even knew it was possible to have problems. With my college sweetheart the sex was great and there were, again, no problems. However, during this time (especially summer breaks when I didn’t see her for extended periods), I did masturbate to internet porn, usually static images. I also discovered the benefits of getting older and made some trips to the local adult video store to buy VHS tapes. Toward the end of our relationship, I remember instances where we were having sex, and I had to fantasize about something else in order to keep my erection at full attention…this never became a real problem, but I do remember it happening from time to time, and even my girlfriend was able to sort of sense when my mind wasn’t completely with her.</p><p>After college, there was a period of about a year where I did not have a girlfriend, and during this time my porn use definitely escalated. I think it was around this point that I started downloading videos and had a substantial collection. I would surf the net for probably 1 or 2 hours daily and download and masturbate etc. Then, the first E.D. of my life happened. I was about 23. I had a new girlfriend, and the first two times we tried sexual intercourse I had trouble getting and maintaining an erection. I chocked it up to nerves and condoms. Thankfully, this disappeared and the sex was natural and great for most of our relationship, but during this time, instances of needing to fantasize about other things (porn scenarios, women) to maintain an erection increased. I also noticed that I still craved porn even though our sex life was very charged and fulfilling. Toward the end of our relationship, I remember not finding my girlfriend as attractive as I once had, and began comparing her to porn actresses. I grew dissatisfied and the relationship ended.</p><p>For the next several years I did not have any meaningful, romantic relationships with women, nor did I have any sex. I felt a vastly decreasing motivation for speaking to females, and though I did try to date, it never felt right, never felt exciting, and I suffered E.D. on two separate occasions with women. Concurrently, as you might have guessed, my porn use was reaching it’s peak. I began paying for internet porn sites, downloading many videos, and my taste for more explicit material became stronger. I had been a fairly outgoing, sociable, fearless sort of kid, but I now felt much different, like the old me was just a shadow and the new me was this withered, anxious, pessimistic beast. I was not very fond of myself at this time, but I never put two and two together. It was just something us men did — we jerked off, enjoyed porn, and that was the way it was — the man’s way. Something else had to be causing these problems, right?</p><p>A year ago was when my porn addiction really started taking a toll on my life. I mean, it already had in many ways, but now it began taking up unacceptable portions of time. I discovered that I could manipulate my favorite videos with a video editor. I would edit my favorite parts of the scene, cut them and splice them and arrange them with music — it was a serious production. I began splicing different videos together, spending hours getting everything just right, getting the music aligned, etc. Needless to say it was sick, and I would sit in a trance doing this for hours. My excuse was that I was reducing my video collection, cutting out all the stuff I didn’t like and making the most potent, most sexually stimulating videos I possibly could. Ten atom bombs were better than fifty grenades, right?</p><p>The stimulation these videos offered was unlike anything I’d experienced before. Several movies cutting back and forth between each other at a rapid pace, all timed up to climax at the same time the music did. I believe that part of the allure of pornography is the element of control — this new hobby of mine was taking control to another level. It was the most addictive thing I’ve ever experienced. Once a video was complete, I would render it, watch it, masturbate to orgasm, and then, as if waking from a dream, I’d wonder what the hell I was doing all day. I would feel intense shame, guilt, and anger for wasting so many precious hours doing something so disgusting and worthless. But, the next day, it was calling, and I’d repeat the process.</p><p>It was strange, even though this was the worst my addiction had ever been, it was also the first time I’d ever realized I had a problem. I felt so disgusted after binging that I’d often delete all my videos, everything, and say I would never do that again, that it was wasting my life away. I could only hold out a couple days or so, and I’d be right back, desperately downloading and editing videos again. Over and over I tried to stop myself, but over and over I’d return to it. I’ve never been so unable to control my urges.</p><p>I met a girl over the summer that I really liked. We never got sexual, it just didn’t work out, but in the back of my mind I knew that if we did get sexual, I was going to have a problem. I guess my brain had begun to connect the dots before I was fully aware of it. I deleted all my videos and for about 2 weeks didn’t look at porn or masturbate, just in case I did go to bed with this woman. I thought of it as storing up sexual energy. If I hadn’t masturbated for a while, there was no way I could have E.D., right? I’d be raring to go, wouldn’t I?</p><p>I flatlined during this short abstinence. My penis had no life and no sensitivity what so ever, so I sort of freaked out and started looking up erectile dysfunction causes. This ultimately led me to YBOP. I couldn’t believe it! It was worse than I ever imagined — porn had altered my brain chemistry!</p><p>After I stopped seeing this girl, I felt safe again knowing I wouldn’t have to worry about performing, and this gave me a license to go back to my old ways. Now that I’d read some of the YBOP information, however, I didn’t realize a seed had been planted and that I was already on my way to kicking this addiction once and for all. After a couple more binges, I finally decided that my life needed to change.</p><p>Here is a breakdown of my experience so far. This is my first every reboot attempt, and again, I’m a 29 year old male. To keep these records, I have a couple of paper calendars stapled together for the months of Oct/Nov/Dec. I cross out each day as they go by, and make small notations in the forms of symbols to indicate my moods, libido, energy level etc. This has worked really well for me. My goal is to reach 76 days, on January 1st, 2012. If you want to read my story leading up to this reboot, here it is: <a href=https://www.reuniting.info/node/9793

شانزدهم اکتبر 16 - برای آخرین بار خود ارضایی به پورنو.

17 اکتبر 2011 - شروع مجدد راه اندازی مجدد

18 اکتبر 2011 - قبل از تصمیم به راه اندازی مجدد ، من چند اسباب بازی مردانه خودارضایی سفارش داده بودم. آنها متاسفانه امروز وارد شدند. قیمت آنها بیش از 100 دلار است. من تصمیم گرفتم سعی کنم و با آنها خودارضایی کنم ، اما فقط به احساس. من فقط با احساس توانستم به اوج لذت جنسی (البته با 80 درصد نعوظ) برسم. پس از آن ، من احساس گناه شدیدی کردم ، و این به من فهماند که اگر این اسباب بازی ها در اطراف خوابیده باشند ، نمی توانم از پس این همه چیز بروم. بنابراین ، آنها را انداختم دور ، آنجا و آنجا. من این را یک خداحافظی نهایی دانستم ، و همچنین به عنوان نمادی از عزم من بود - حتی اگر این هزینه زیادی برای من صرف کرد ، بیرون انداختن این چیزهای کاملاً جدید تایید کننده جدی بودن من برای غلبه بر این اعتیاد بود. احساس کردم این یک سنگ پله مهم است

نوزدهم تا سی ام اکتبر - Flatline. خط پرواز FLATLIN E. من در این دوره هیچ میل جنسی و هیچ تمایلی به خودارضایی نداشتم. خوب بود زیرا من همچنین نیازی به دیدن پورنو احساس نمی کردم. اگرچه خط مسطح احساس عجیبی می کرد ، اما گذراندن روزها را آسان می کرد. در نیمه راه این دوره ، من به افزایش اجتماعی بودن توجه کردم و به طور مشخص در روزهای 19 و 30 ، شروع به بررسی زیبایی زنان واقعی کردم. طی چند سال گذشته ، من مطمئناً زنان را شخصاً مشاهده کردم ، آنها را جذاب یا غیرجذاب و غیره می دیدم ، اما این متفاوت بود. مثل این بود که جزئیات کمی راجع به منحنی ها یا چشم هایشان یا هاله عمومی زنانه شان را متوجه شده ام. همچنین در این مدت کاملاً منظم در خواب شبانه مشکل داشتم. روحیه من نسبتاً پایدار بود.

31 اکتبر - من رویای واضحی دیدم. داشتم تماشا می کردم و به نوعی در یک صحنه پورنوگرافی شرکت می کردم. دوربین نبود ، اما بازیگران دنیای پورنو که من شناختم آنجا بودند. من معتقدم که با بازیگر زن رابطه جنسی برقرار می کردم اما به طور قطعی به یاد نمی آورم ، شاید فقط تماشا می کردم. این به نوعی بسیار خنده دار بود ، در رویای تماشای یک صحنه پورنو به صورت زنده - می توانید بگویید مغز من روندی را طی می کند ، مطمئناً. من نیز در پی این خواب شب با نعوظ بیدار شدم و نعوظ مداوم و کاملا محکم بود.

1 تا 7 نوامبر (پایان هفته 3) - میل جنسی من هنوز وجود نداشت ، اما من متوجه شدم که عکسهای پورنو / تصاویر در ذهن من ظاهر می شود که مجبور شدم آنها را کنار بزنم. از آنجا که میل جنسی من بسیار پایین بود ، احساس وسوسه ای برای خودارضایی نمی کردم. مهارت های اجتماعی من در این هفته همچنان بهبود می یابد ، و توجه من به ویژگی های زنانه نیز بیشتر قابل توجه است. زنان واقعی بسیار زیبا به نظر می رسیدند! حال و هوای من تا این حد واقعاً هرگز در محدوده افسردگی نبوده است - من همیشه هنگام دویدن در پورنو احساس افسردگی بیشتری می کردم ، بنابراین این بیشتر شبیه به یک سطح خنثی بود و با تمام پیشرفت هایی که می دیدم بهتر می شد. همچنین شروع به ایجاد برخی از سردردهای بسیار آزار دهنده (درد ناشی از پشت یک چشم) کرد. آنها به صورت متناوب اتفاق می افتند و هر بار حدود 30 دقیقه ادامه می یابند. من هرگز در طول زندگی سردردهای مزمن این چنینی نداشته ام!

8 تا 10 نوامبر - میل جنسی من کمی شروع به بازگشت کرد. زیاد نبود ، اما بیشتر از یک سطح متوسط ​​انرژی جنسی بود که من تجربه می کردم. در همان زمان ، من شروع به بدترین اشتیاق به پورنو کردم که از زمان شروع مجدد راه اندازی مجدد داشته ام. تصاویر از صحنه هایی که من خیلی خوب می دانستم نمایان می شدند و مجبور شدم مثل یک دیوانه با آنها مبارزه کنم. بعضی اوقات خیلی سخت بود. من همچنین رویایی را در روز 8 نشان دادم ، به معنای یک خواب شایع جنسی ، اما جزئیات آن را به یاد نمی آورم. سردرد همچنان ادامه داشت.

11 نوامبر - من یک رویای بسیار واضح دیدم که در آن با زنی که در زندگی واقعی می شناسم رابطه جنسی برقرار کردم که در گذشته درباره آن تخیل داشته ام. این با محکم ترین چوب صبحگاهی که سالها و سالها داشته ام همراه بوده است. من کاملا خوشحال شدم!

12 تا 14 نوامبر - میل جنسی من قویتر شده بود و وقتی بیرون در مجامع عمومی بودم ، برایم سخت تر بود که متوجه هر دختری در اطرافم نشوم. زنانی که یک سال پیش برای من جذاب نبود ، اکنون بسیار فریبنده و بسیار زیبا به نظر می رسیدند. فوق العاده بود! جنبه منفی این امر این بود که اشتیاق من همراه با گذشته ، رشد می کرد. در روز چهاردهم ، دوشنبه شب ، من فقط از لمس آلت تناسلی خیلی نعوظ پیدا کردم. من احساس می کردم خیلی خمیده هستم ، بنابراین احساس کردم شاید مشکوک باشد که خود ارضایی و ارگاسم شود تا زمانی که هیچ پورنو در آن نباشد. من روی کاناپه نشستم و از کاندوم استفاده کردم ، زیرا می خواستم ببینم آیا می توانم با کاندوم حساس باشم یا خیر و همچنین از پاک سازی عمده جلوگیری کنم. من خوشحال شدم که متوجه شدم آلت تناسلی من کاملاً حساس است و بدون خیالی راحت تحریک می شوم. نزدیک به ارگاسم بود ، اما درست وقتی که به آن مرحله رسیدم ، احساس کردم این اشتباه است و خیلی زود است. من نمی خواستم صبح روز بعد از خواب بیدار شوم که خودم را افسرده و هوس پورنو کرده ام ، یا احساس می کنم پیشرفتم از بین رفته است. بنابراین ... من متوقف شدم. من اجازه دادم نعوظم کم شود و این همان بود. من آن را یک برد می دانستم و به داشتن قدرت اراده زیاد به خودم افتخار می کنم. برای تقویت تصمیم خود ، به این سایت آمدم و برخی از پست ها را خواندم. من این نقل قول را از گری یافتم: "اگر ED دارید ، یا سایر مسائل جنسی مرتبط با پورنو دارید ، ادامه ارگاسم و استمنا may ممکن است در بازه زمانی مورد انتظار شما نتیجه دلخواه شما را نداشته باشد. من هنوز ندیده ام که کسی با ادامه برنامه منظم ارگاسم ، ED خود را تحت القا ED پورنو "درمان" کند. "این بود ، تمام چیزی که من نیاز داشتم. من با عدم رفتن به O بزرگ کار درستی انجام دادم و اکنون ، هر وقت به یادآوری احتیاج داشتم ، آن سطر را می خوانم. من می خواهم درمان شوم!

16 نوامبر - 30 روز! من 30 روز بدون پورنو و 28 بدون ارگاسم رفته بودم! 4 هفته! من خوشحال شدم و جامعه پذیری ، خلق و خوی ، سطح انرژی و چشمم برای خانمها در این روزها در بالاترین سطح قرار داشت. من همچنین چوب صبح خوبی داشتم.

17 و 25 نوامبر - همه چیز بهتر شده بود. اشتیاق من کاهش یافت و من بیشترین انرژی را که طی سالها احساس کرده بودم تجربه می کردم. به خدا سوگند ، از بچگی هرگز احساس چنین انگیزه و انرژی نداشتم. من می خواستم کارها را انجام دهم ، از تجارت مراقبت کنم و غیره. همچنین متوجه شدم که طی چند روز گذشته به اندازه معمول کافئین مصرف نکرده ام. میل جنسی من به نوعی تسطیح شده بود و من آن را کم و زیاد نمی نامیدم ، اما احساسات من را در لگنم فقط از نگاه کردن به زنان در زندگی واقعی شروع کرد - من می دانم که این پدیده خیلی طولانی اتفاق نیفتاده بود . در این زمان تقریباً سردرد از بین رفته بود و خواب من دیگر بهم نخورده بود.

26 و 27 نوامبر - بیست و ششم ، اشتیاق من از همان لحظه بیدار شدن خیلی زیاد برگشت. نمی دانم چرا ، مطمئن نیستم چه عواملی باعث آن شده باشد (من خیلی دیرتر از آنچه معمولاً شب قبل انجام می دادم بیدار بودم و دیرتر از حد معمول بیدار شدم). در 26 ساعت اول روز ، من مدام در مورد پورن استارها فکر می کردم و اینکه چقدر خوب است که برخی از فیلم ها را با هم بارگیری و ویرایش کنیم. خوشبختانه من حساسیت زیادی در آلت تناسلی مرد ندارم و هیچ چوب صبحگاهی ندارم که بتوانم با این مشکل کنار بیایم. بنابراین ، با اصرار مبارزه کردم و قاطعانه تصمیم گرفتم که پیشرفت خود را خراب نکنم. آه ، بله ، همچنین ، من تازه روز چهلم را پشت سر گذاشته بودم و بنابراین فکر می کردم که آیا ممکن است کمی آبها را آزمایش کنم؟ 3 روز کافی بود ، نه؟ سپس فهمیدم که این فقط سیم کشی احمقانه من است که مثل یک احمق مرا بازی می کند ، بنابراین به او گفتم که جهنم را ببند و من به دنبال روز خود رفتم. من همچنین بارها و بارها به تقویم خود نگاه کردم ، آن را در مکانی دیدنی قرار دادم تا یادآوری کنم که هدف من فقط گذراندن 40 روز نیست بلکه رفتن به سال نو است!

11-28 امروز برای مشاهده صفات جذاب در زنان ، در ALL TIME اوج بود! در واقع بسیار مسخره است. نمی توانستم چشمهایم را از زنان در مجاورتم دور نگه دارم. زنانی که من مدتی است می شناسم امروز به نظر من بسیار زیبا و سکسی نگاه می کردند ، و اینها زنانی هستند که در گذشته درباره آنها چنین افکاری نداشته ام. احساس می کنم نعوظ خود به خودی ممکن است در گوشه و کنار باشد. "آقای. Happy "امروز وقتی شلوارم را مشاهده می کردم حرکات قابل توجهی از شلوار را انجام دادم (احترام می گذاشتم و احتیاط می کردم ، مواظب باشم). اما من قطعاً چنین واکنشی را احساس نکرده ام - پایین تر از سطح عرشه - در سنین ... حداقل ، نه هنگام برخورد با زنان واقعی. واقعاً خوب است که بدانید من هنوز انسان هستم (همه ما) ، و ذهن من مدتهاست که در دریای تحریک بیش از حد غرق شده است.

همانطور که قبلاً یاد گرفته ام ، همراه با این افزایش میل جنسی ، افزایش وسوسه خودارضایی است. وقتی به خودارضایی فکر می کنم ، بطور خودکار به پورنو ، ستاره های پورنو ، صحنه ها و غیره فکر می کنم. به نظر می رسد در ابتدا تفکر بسیار خوبی باشد ، اما بعد فقط سرم را تکان می دهم و با خودم می گویم ، "نه ، هیچ چیز برای تو آنجا هستی شما اینجا خیلی خوشحال ترید و علاوه بر این ، دیگر چنین چیزی را نمی خواهید. شما از این متنفر هستید. " و سپس فقط به این فکر می کنم که چقدر از پورنو و خودارضایی بیش از حد متنفرم و آنچه برای من انجام شده و وسوسه از بین می رود. دستیابی به چنین وضعیت ذهنی بسیار آسان تر می شود و بازگشت ها در زنده بودن و قدرت خود رو به ضعف می روند.

من امروز نیز نسبتاً اجتماعی بودم. طی چند سال گذشته ، در موقعیت های اجتماعی ، معمولاً زیاد صحبت نمی کنم مگر اینکه از من س askedالی بپرسند. نمی گویم از نظر اجتماعی ناجورم ، فقط نوعی ساکت و ناظر هستم. اما امروز واقعاً دلم می خواست گپ بزنم و کاتالیزور مکالمه باشم - اعطا شده ، این کار با یک غریبه یا آشنا نبود بلکه با یکی از اعضای خانواده بود ، اما هنوز هم برای من غیرمعمول بود. به اعتقاد من ، این یکی از بزرگترین مزایای فرآیند راه اندازی مجدد است و هر روز بهتر و بهتر می شود.

من کاملاً به پشت خودم ضربه می زنم. واقعاً باورم نمی شود که تا اینجا رسیده ام. از زمانی که احتمالاً اولین ارگاسم را تجربه کردم ، این طولانی ترین مدت است که من بدون ارگاسم تجربه می کنم. چرا!

12-04 سطح انرژی و جامعه پذیری من در تمام هفته بسیار بالا بود. واقعاً احساس خوبی داشته ام و روحیه ام واقعاً تثبیت شده است. از لحظه بلند شدن از رختخواب تا زمان بازگشت به رختخواب احساس خوشبختی می کنم. حتی خودم را در انتظار فردا می بینم که همیشه اینطور نبود.

همه ما می دانیم که دلهره ها چه احساسی دارند و همه ما می دانیم که گاهی اوقات فردای خود را ترسیده ایم ، به خصوص وقتی که روزهای طولانی کار را پیش روی خود داریم یا مشکلات بزرگی برای مراقبت از آنها داریم. مسئله این است که این احساسات باید استثنا باشند ، نه قاعده. در اوج اعتیاد من به PMO ، من هرگز به هیچ چیز علاقه ای نداشتم ، از رفتن به سر کارم وحشت داشتم ، و هرگز ندیدم که معاشرت با دوستان و خانواده مثل همه این موارد عالی باشد ، به خصوص در مقایسه با آیین های PMO من که لذت و تحریک بیشتری به من نسبت به چیز دیگری مد نظر دارید. با وجود این اعتیاد که از زندگی من غایب است ، همه چیزهای کوچک من را واقعاً خوشحال می کنند ، و خودم را اغلب می خندم ، بدون دلیل واقعی لبخند می زنم ، و فقط در روحیه خوبی هستم. فکر می کردم بدبین هستم اما واقعاً من فقط معتاد بودم.

سایر رویدادهای مهم این هفته گذشته شامل سه روز متوالی (اول ، دوم ، سوم ، نوامبر) چوب صبح / شب بود. صبح دیروز ، هنگام بیدار شدن ، "شدیدترین" مورد آن را از زمانی که با آخرین دوست دختر طولانی مدت خود در سال 1 بوده ام - بیش از 2 سال پیش - داشته ام. خوب است وقتی بدن چنین پیام هایی به شما می دهد و باعث می شود احساس کنید در مسیر درستی هستید. حتی اگر این نعوظ بیش از 3 دقیقه طول کشید ، من واقعاً تمایلی به خودارضایی احساس نمی کردم. من فقط آنجا دراز کشیدم و از این احساس لذت بردم و به این فکر کردم که تا کجا می آیم.

من هنوز هم در حال بازگشت به عقب پورنو هستم. من تصاویری از ستاره های پورنو یا بخشهایی از صحنه ها را که به خوبی می شناسم مشاهده خواهم کرد. در ابتدای راه اندازی مجدد ، دو هفته اول ، این بازگشت به عقب باعث می شود که به شدت فکر کنم خودارضایی یا به صورت آنلاین پورنو نگاه کنم. اکنون ، وقتی آنها را می گیرم ، واقعاً تمایلی به انجام آن کارها ندارم. من با دیدن آن تصاویر در ذهنم عجله کمی می کنم ، اما این در مورد آن است. من می توانم آنها را خیلی سریع و بدون نتیجه از بین ببرم. قدرت آنها به تدریج در حال عقب رفتن است.

اشتیاق به رابطه عاشقانه با یک زن کمی درد می کند. من واقعاً اشتیاق به لمس کردن / نوازش کردن / بوسیدن و غیره را دارم. رابطه جنسی نیز عالی خواهد بود ، اما فکر داشتن یک شخص مهم دیگر یا کسی که به او نزدیک باشد روزبه روز بهتر و بهتر به نظر می رسد. من این انگیزه را برای دنبال کردن فعالانه ارتباطات زنانه در مدت زمان طولانی احساس نکردم. خیلی خوب است که دوباره چنین احساسی داشته باشم ، اما همچنین سخت است زیرا من عادت کرده ام که تا این حد در این آرزو بی حس باشم. PMO مانند یک سپر است که مجبور است واقعاً هر چیز واقعی را احساس کند و حالا که دوباره احساس می کنم ، گاهی اوقات مرا ناراحت و تنها می کند. قبلاً تمایل به داشتن همسری زنانه را احساس می کردم ، اما بیشتر شبیه یک ایده بود ، مثل اینکه می دانستم که * باید * دوست داشته باشم با کسی باشم ، هرچند که آن را کاملاً دوست نداشتم. اکنون ، این یک احساس بسیار ملموس است ، گویی که تمام وجود من فقط گرسنه صمیمیت و محبت است.

12-11 خوب ، از هفته گذشته تقریباً هر روز چوب شبانه و صبحگاهی شدیدی داشتم. میل جنسی من به طور قابل توجهی افزایش یافته است و دیروز ، روز 55 ، تصمیم اجرایی را گرفتم و سعی کردم خودارضایی کنم و ارگاسم را بدون استفاده از چیزی غیر از احساسات انجام دهم.

این تصمیم سبک اتفاق نیفتاد. من نمی توانم آن را توضیح دهم ، اما به نوعی احساس کردم که وقت آن رسیده است که این کار را امتحان کنم ، تا به خودم ثابت کنم که خودارضایی مسئله مهمی نیست ، به شرطی که وجود پورنوگرافی تحریک کننده به تجربه اضافه نباشد . من کاملاً اعتقاد داشتم که در نقطه ای هستم که منجر به استمنا excessive بیش از حد یا بینگ یا هر چیز از ترس ما نمی شود.

من فقط تصميم نگرفتم كه بخواهم از هواي ناخوشایند خودارضايت كنم ، گويي كه خيلي دلم براي آن تنگ شده است و فقط مجبور شدم خودم را با آن درمان كنم. در عوض ، من واقعاً احساس کردم این کشش شدید برای انجام این کار وجود دارد ، مثل اینکه انرژی جنسی زیادی در من سرازیر شده و به فرار نیاز دارد. کوچکترین لمس دستگاه تناسلی من و حتی مالیدن ملحفه به آن در شب باعث شد که خیلی شاخی شوم و هر چند روز که می گذشت ، بیشتر به نظر می رسید که ایده خوبی باشد. این در تقابل بسیار با احساس اشتیاق به خودارضایی در هنگام اعتیاد به پورنو است. آلت تناسلی مرد شما می تواند کشنده تر از یک سوراخ دندان باشد ، اما صرف فکر اینکه همه آن زنان زیبا آن کارهای ناخوشایند را انجام می دهند و اینکه چگونه بلافاصله باعث تحریک شما می شود ، قرعه کشی واقعی بود و به راحتی می توان آن را به عنوان انرژی جنسی اشتباه گرفت. من اکنون تفاوت را می دانم.

بنابراین ، من فقط با استفاده از دست و مقداری لوسیون با حرکات آرام ، موزون و ملایم ، خودارضایی کردم. در کل نعوظ آسان بوده و حفظ می شود. در هیچ لحظه ای مجبور به اعمال فشار یا سرعت بیش از حد نبودم. من بعد از 8 هفته بدون ارگاسم فکر کردم که ممکن است سر من (هر دو آنها) وقتی بالاخره به اوج خود رسیدم منفجر شود ، اما اینطور نبود. این احساس عالی بود ، بسیار لذت بخش بود ، اما مانند دوز هروئین یا هر چیز دیگری به من ضربه نمی زد. فقط خوشحال و راحت آنجا نشستم. من این احساس فوری را نداشتم که "خدا لعنت کند ، مجبورم دوباره این کار را بکنم !!" من بیشتر در یک رضایت مسالمت آمیز به سر می بردم و فکر می کردم شاید در عرض دو هفته ممکن است دوباره این کار را انجام دهم. در گذشته ، با پورنو ، فقط پانزده یا سی دقیقه بعد از یک جلسه ضربت سخت بود و من می خواستم که برنامه بعدی خود برای این روز را برنامه ریزی کنم. بله

من مراقب اثر شکارچی بودم ، اما هیچکدام نبود. همانطور که این را می نویسم روز بعد است و من در طول روز تمایلی به خودارضایی نداشته ام و به پورنو نگاه نکرده ام. من امروز صبح حتی در رختخواب چوب صبح داشتم !!! این باعث تعجب من شد ، زیرا فکر می کردم که حداقل برای یکی دو روز دیگر ناپدید می شود ، اما نه ، آنجا بود.

من از نحوه کار کردن خوشحالم من فکر می کنم سالم است که بتوانم این کار را انجام دهم و از کنترل خارج نشوم. من قصد دارم برای چند روز آینده تماشا کنم و ببینم آیا تفاوت های محسوسی در تعاملات اجتماعی ، میل جنسی ، سطح انرژی و غیره وجود دارد یا خیر.

همچنین ، من نمی خواهم به نظر برسد که من این کار را تأیید می کنم. این خطرناک است و من این را می فهمم. من به راحتی احساس می کردم که زمان قابل توجهی بدون M / Oing بوده ام و بدنم واقعاً مرا به سمت این تصمیم سوق می دهد. باز هم توضیح اینکه چرا دشوار است ، اما من به نوعی احساس کردم در این مرحله ، این کار صدمه ای به راه اندازی مجدد من نمی زند یا باعث عقب نشینی من نمی شود ، تا زمانی که من قادر به انجام این کار بدون تخیل و بدون هیچ وسیله قدرتمندی بودم تحریک دستی اگر اوایل وبلاگ من را بخوانید ، اواسط ماه نوامبر نقطه ضعفی داشتم ، جایی که می خواستم برای جهنم خودارضایی کنم ، زیرا دلم برای آن تنگ شده بود و تقریبا نمی توانستم خودم را کنترل کنم. من شروع به این کار کردم ، اما خودم را از O'ing منصرف کردم زیرا احساس اشتباهی داشت. خیلی زود بود و من آماده رفتن به آن جاده نبودم. این تجربه به طور قابل توجهی متفاوت از این تجربه بود.

12-20 خوب ، متأسفانه ، من دیروز ، روز 64 از راه اندازی مجدد خود ، به پورنو استمنا کردم ...

فکر کردم بیرون از جنگل هستم. فکر می کردم آبها بی خطر هستند. نمی دانم چه عواملی باعث آن شده است ، احساس بزرگی می کردم ، احساس می کردم این اعتیاد را تحت کنترل دارم ، و سپس جمعه گذشته ، روز 61 ، اشتیاق بی نظیر به پورنوگرافی ، بسیاری از فلاش بک ها و تخیلاتی را که فقط به دست آورده ام شروع کردم. تکان نخورد. من طی دو روز آینده به PMO نزدیک شدم و اساساً با همه خواسته هایم مبارزه کردم. فقط برای خلاص شدن از شر اصرارهای لعنتی ، من جمعه شب بدون پورنو احساس می کردم ، فقط احساس می کردم ، امیدوارم که احساسات را از بین ببرد ، اما م didثر نبود.

اگر پست های قبلی وبلاگ من را بخوانید ، خواهید دید که من 55 روز بدون ارگاسم رفته ام. در روز 56 ، احساس کنترل زیادی داشتم و تصمیم گرفتم فقط خودم را با خودارضایی امتحان کنم. این خوب کار کرد ، من به نظر نمی رسیدم تعقیب کننده داشته باشم ، 5 روز بعد بدون هوس رفتم. حدس من این است که من فقط یک نوع تأخیر داشتم ، زیرا از هفته 2 یا 3 روند راه اندازی مجدد چنین اصرارهای وحشتناکی نداشته ام.

دیروز برای اولین بار در 64 روز گذشته PMO کردم. خوشبختانه ، لحظه ای که کارم تمام شد ، از خلسه خود خارج شدم و بلافاصله احساس وحشتناک کردم. خوشحالم که احساس وحشتناکی کردم ، زیرا می خواهم PMO با این مسئله همراه باشد نه با لذت. احساس شرم ، گناه و بیشتر از همه عصبانیت از خودم را نسبت به ضعف بسیار زیاد احساس کردم.

حدس می زنم که کمی آزاردهنده شده باشم ، فکر کنم می توانم هفته قبل بدون مصونیت از مجازات ، این کار مرا از خط خارج نکند ، اما به نظر می رسد که این کار را کرده است. من معتقدم که بعضی از خلط های شیمیایی عصبی-خفیف را تجربه کرده ام ، زیرا وقتی دختران جذاب را می بینم احساس ترس و ناامیدی می کنم ، مثل اینکه دیگر هرگز با یک زن نخواهم بود. این نگرش معمول روزهای PMO من بود ، اما اخیراً به یک خوش بینی بی پروا تبدیل شده بود - من حدس می زنم که این ارگاسم بر آن تأثیر منفی بگذارد.

من دو چیز را از این یاد گرفتم. این روند چیزی بیش از پرهیز از پرهیز از PMO است. یک اشتباه من این بود که بیشتر آخر هفته در خانه و در انزوا حضور داشتم. حتی اگر در یک راه اندازی مجدد سیستم عمیق باشید ، بسیار مهم است که بیرون بیایید و به دنبال تماس و تعامل انسانی باشید. تنها بودن تنها با سرگرمی های الکترونیکی به عنوان همراه شما ، یک سناریو بسیار خطرناک است. فکر می کنم این نقش زیادی در ایجاد لغزش داشت. ممکن است که عود و لغزش اجتناب ناپذیر باشد ، مگر اینکه عاشقی پیدا کنید. قبل از اینکه به دنبال چیزی برای پر کردن خلا v باشند ، انسان فقط می تواند تنهایی را برای مدت طولانی تحمل کند. ممکن است تا زمانی که شریک زندگی خود را پیدا نکنید راه اندازی مجدد شما هرگز کامل نیست. تا زمانی که این کار را انجام ندهید ، ممکن است همیشه در معرض خطر بازگشت به پورنو برای راحتی باشید.

همچنین ، 60 ، 90 ، یا جهنم ، حتی 120 روز واقعا طولانی نیست. به تمام ساعاتی که با پورنو سپری کرده اید ، به تمام روزها و شب ها و ماه ها و سال های زندگی خود فکر کنید که مانند اکسیژن در آن تنفس کرده اید. این نوع اعتیاد را نمی توان در چند روز لگد زد. من فکر می کنم برای درمان واقعی این بیماری زمان زیادی لازم است - حداقل در طول شش ماه تا یک سال.

12-22 چند روز پیش عود کردم. فردای آن روز من در عزم راسخ برای ثابت کردن عود مجدد برای من ثابت قدم بود ، بنابراین بسیار کارآمد بودم و از هرگونه ولع مانند گرد و غبار زیر فرش کنار رفتم. دیروز ، ولع مصرف ، زمان طولانی را برطرف کرد و قبل از اینکه بفهمم به دنبال پورنو هستم. این یک نوع الگوی قدیمی و قابل پیش بینی پس از عود بود. با خود می گویید ، "خوب ، من قبلاً عود کردم ، بنابراین اگر کمی بیشتر به پورنو نگاه کنم ، نمی تواند صدمه ببیند" و غیره

هر چند این بار متفاوت بود. من بین حالت خلبان خودکار ، چشم خشک ، دیوانه وار پورنو ، و سپس ناامید کننده ، "من این را نمی خواهم" نوسان کردم. رفت و برگشت ، با من لحظه ای خودارضایی کرد و بعد جلوی خودم را گرفت. به دلیل این نبرد ، کل سختی ها واقعاً چندان خوشایند نبودند - بیش از هر چیز استرس زا بود. سرانجام ، حتی با نعوظ در دست (و ممکن است من یک قدرتمند اضافه کنم) ، من تصمیم گرفتم که این چیزی نیست که من می خواهم و من در همان جا متوقف شدم. نه ای ، نه هیچ. فقط ایستادم و شلوارم را دوباره پوشیدم و گفتم: "نه متشکرم ، این دیگر من نیستم." فکر نمی کنم من هرگز توانسته ام چنین کاری انجام دهم. ممکن است لوب پیشانی من (قشر؟) قویتر شود.

بنابراین در واقع احساس می کنم با وجود همه چیز یک قدم به جلو برداشتم. امروز چند ولع انجام شده است اما آنها پنجه ای برای گفتن ندارند. من مثمر ثمر بوده ام ، با روحیه ای خوب ، و احساسی شبیه به آنچه در بهترین نقاط راه اندازی مجدد خود احساس کردم ، داشته ام. من آماده هستم که در روزهای آینده با موج های پس از ارگاسم روبرو شوم ، اما به نوعی احساس آمادگی بیش از هر زمان دیگری برای پذیرش هر آنچه این اعتیاد می تواند به من ایجاد کند ، دارم.

[بعد]

می خواهم کمی عمیق شوم ... ببخشید ، پیشاپیش.

پورنو ، در هسته اصلی خود ، تقریباً شبیه هر ماده اعتیاد آور یا رفتار دیگری است. معمولاً این موارد به منظور بی حس کردن نوعی درد یا ناراحتی که احساس می کنیم ، وارد زندگی ما می شوند. سپس ما به آنها اعتماد می کنیم و آن وقت است که معتاد می شویم. مشکل این است که آنها کار می کنند. آنها درد شما را بی حس می کنند ، اما مشکل در آن است.

ببینید ، شما نمی توانید بدون اینکه احساسات و احساسات دیگر را بی حس کنید ، یک احساس یا احساس را بی حس کنید. بنابراین حتی اگر این موارد لکه آسیب پذیری ، تنهایی ، غم ، ناامیدی و ترس را کمرنگ می کند ، اما دامنه مثبت عواطف مانند خوشبختی ، امید ، شادی و عشق را نیز کمرنگ می کند.

من نمی خواهم به جای دیگران صحبت کنم ، اما اگر همه بچه های خارج از خانه چیزی شبیه من هستند ، پورنوگرافی برای شما راهی است برای آسیب پذیری کسل کننده. من دوست ندارم آسیب پذیر باشم ، مخصوصاً وقتی صحبت از خانم ها می شود. من احساس طرد شدن را دوست ندارم ، یا اینکه احساس می کنم به نوعی زیر استانداردهای زن هستم. آن را به برخی از آسیب های دوران کودکی عمیق بچرخانید یا چه چیزی دارید ، من نمی دانم از کجا ناشی می شود ، اما من می دانم که پورنوگرافی راهی برای من بوده است تا بتوانم چیزی را کنترل کنم که همیشه غیرقابل کنترل بوده ام .

اگر شما یک حرمسرا از الهه های دیجیتال در خانه دارید ، دیگر لازم نیست که از یک زن رد شوید ، یا خود را در موقعیتی قرار دهید که توسط یک زن قضاوت شود ، یا خود را در رابطه با یک زن آسیب پذیر کنید. اکنون شما کنترل کامل رضایت جنسی خود را در دست دارید و حتی ممکن است احساس کنید که با آن زیبایی های دو بعدی در هارد دیسک خود پیوند خورده اید. چرا وقتی 100٪ رضایت تضمین شده دارید که با یک کلیک ماوس انتظار شما را می کشد ، هر چیزی را به خطر بیندازید؟ شما بروید ، مشکل حل شده است.

البته ، مشکلات شما تازه شروع شده است. همه ما این را می دانیم ، وگرنه اینجا نخواهیم بود. این یک چرخه معیوب است. از پورنو برای افزایش امنیت و کنترل استفاده می شود ، اما وقتی شروع به ایجاد مواردی مانند ED و سایر مشکلات عملکردی می کند ، باعث می شود اعتماد به نفس جنسی شما کمتر شود و به نوبه خود ناامنی بیشتری داشته باشید. ایده رفتن به رختخواب با یک زن واقعی اکنون به یک چشم انداز وحشتناک تبدیل می شود ، ایده ای پر از غیرقابل پیش بینی بودن و فاجعه احتمالی ، بنابراین طبیعتاً شما حتی بیشتر به مخفیگاه امن و امن خود در خانه اعتماد می کنید.

اما آسیب پذیری به اندازه هوا مهم است. لحظه تولد ما آسیب پذیر هستیم. به اندازه هر چیز بخشی از شرایط انسانی است. این جمله قدیمی وجود دارد ، "هیچ چیز جسورانه ، هیچ چیز به دست نیاورد." اگر تمایل ندارید به خوبی آسیب پذیر شوید ، تنها چیزی که احتمالاً بدست خواهید آورد ، چشمهای تار و پارچه ای مچاله شده است ، فکر می کنم.

مدت ها پیش من این بچه را می شناختم که واقعاً هرگز دوبار به چیزهایی فکر نمی کرد. او احساسات خود را نسبت به دختراني كه خرد كرده بود ابراز مي كرد و اساساً هر كاري از دستش بر مي آمد براي به دست آوردن قلب آنها ، مهم نيست. او همه اش را به خطر انداخت مثل اینکه فردایی نباشد. اما جایی در امتداد خط حدس می زنم که او پیرتر شده باشد ، و سپس او شروع به فکر کردن دو بار ، و سپس او شروع به فکر کردن سه بار ، و سپس قبل از اینکه او بداند که او واقعاً دیگر حاضر به استفاده از شانس نیست ، بنابراین در عوض پشت صفحه کامپیوتر پنهان شد ، هدر رفتن روز به روز ماه به ماه ، ماه به سال دیگر ، بازی خوب و ایمن.

من می خواهم دوباره این بچه باشم

1-02 از زمانی که این فرآیند راه اندازی مجدد سیستم را از 17 اکتبر آغاز کردم ، کاملاً سواری شده است. من بیش از 50 روز بدون ارگاسم رفتم ، که طولانی ترین چیزی است که من از زمان ارگاسم برگشتم تا وقتی که خیلی عجیب بودم ، ممتنع عمل کردم.

هدف اصلی من 76 روز بود و مرا به اول ژانویه رساند. من در روز 1 با PMO لغزش داشتم ، پس از آن با برخی از اصرارها و برخی لبه ها مقابله کردم ، اما خوشبختانه این تلاطم هرگز به binging یا هر نوع مارپیچ رو به پایین تبدیل نشد. من سال نو را با احساس عالی ، سالم ، پرانرژی و با انگیزه شروع کردم! این بهترین شروع سالی بود که در حافظه اخیر داشته ام.

من فکر کردم یک بار در هفته یا هر 2 هفته یک بار برنامه MO (البته بدون فانتزی یا پورنو) به این نقطه برسم ، اما هوس هایی که به دنبال O های اخیر من ایجاد شده بسیار خطرناک است و نمی توانم با آنها بازی کنم ، بنابراین من تا جایی که بتوانم تقریباً رای ممتنع خواهم داد.

دو شب گذشته من چوب شب و صبح بسیار شدید داشته ام. امروز صبح حداقل 20 دقیقه بعد از بیدار شدن نعوظ داشتم ، اما احساس نمی کردم که از بین بروم. خیلی خوب بود که "دوست" ام آنجا پایین بود تا وقتی بیدار می شوم از من سلام کند ، اوه. من از حدود 9 یا 10 سال پیش در خواب دوست دختر سابق خود بودم. در خواب ما رابطه جنسی داشتیم ، رابطه خوبی داشتیم و من در خواب به ارگاسم رسیدم - اگر حافظه به درستی به من کمک کند ، فکر نمی کنم که در خواب هرگز ارگاسم دیده باشم. همیشه اتفاقی می افتد که از انجام عمل جنسی من جلوگیری می کند ، و من بقیه رویاها را سعی می کنم دوباره به آن عمل کنم اما هرگز به هدف نمی رسم. معتقدم این رویای مرطوبی نبود ، اما ممکن است اشتباه کنم. به نظر نمی رسید که هیچ مدرک فیزیکی در تختخواب من وجود داشته باشد ، اما من قبلاً هرگز خواب مرطوبی ندیده ام ، بنابراین مطمئن نیستم که چگونه می توانید آن را ثابت کنید.

بنابراین ، علی رغم اینکه امروز احساس خوبی دارم ، این رویا کمی از نظر مالیخولیایی مرا ترک کرده است. من واقعاً احساس نیاز به برخی از محبت های زنانه می کنم ، اما متأسفانه در حال حاضر درهای این نوع باز نیست. حتی اگر من پیشرفت زیادی داشته ام و برای رسیدن به این مرحله سخت تلاش کرده ام ، به نظر می رسد کار بیشتری دارم. بیشتر سرگرمی ها و فعالیت های من انفرادی است ، اما من آنها را دوست دارم و وقت زیادی از من می گیرند. من از نظر اجتماعی بی دست و پا نیستم ، اما خارج هم نیستم. من می خواهم کسی را به روشی طبیعی (نه از طریق اینترنت) ملاقات کنم ، اما مطمئن نیستم که این اتفاق چگونه خواهد افتاد.

من فکر می کنم صبر و شکیبایی در این یک فضیلت خواهد بود ، اما من آموخته ام که بخشی از این روند بهبودی مستلزم داشتن روابط با زنان ، دوستانه و عاشقانه ، کوتاه مدت یا بلند مدت است. من فکر نمی کنم این اعتیاد چیزی باشد که شما به تنهایی بتوانید از پس آن برآیید و هرچه احساس نزدیکی کنید هرچه به سمت راه های قدیمی خود قدم بگذارید ، احساس تنهایی می کنید.

01-11 دیروز چیزی را احساس کردم که نمی دانستم امکان احساس آن وجود دارد. اینطور نیست که بگویم قبلاً هرگز برای من اتفاق نیفتاده است ، فقط این است که نمی توانم موارد خاصی را به یاد بیاورم.

من در رستورانی بودم که برای ناهار مرتباً به آن سر می زنم. به نظر من پیشخدمت آنجا بسیار زیبا است و ما یکدیگر را به اسم می شناسیم. من در حالی که کمی فاصله داشت پشت پیشخوان جلو ایستاده بود ، به او نگاه کردم. او به من نگاه می کرد و چشمان ما قفل شده بود ، و سپس او بسیار گرم لبخند زد و * BOOM ، من به معنای واقعی کلمه این زیبایی شیمیایی را از ستون فقرات و پشت سرم گرفتم. لبخند زدم البته. اکنون ، من نمی خواهم این تجربه کمی معصوم و شگفت انگیز را در برخی از پدیده های دارویی یا عصبی-شیمیایی ساده کنم ، اما این احساس بسیار جسمی و ملموس بود ، به طوری که واقعاً مرا شگفت زده کرد و بلافاصله احساس خوشبینی و خوش بینی به من دست داد. هرگز به یاد نمی آورم که اینقدر تحت تأثیر لبخند یا نگاه قرار گرفته باشم.

این فقط حیرت آور است. از بی حسی و بی حسی ، جایی که فقط ناپسندترین و تکان دهنده ترین تصاویر جنسی ، واکنشی در شما ایجاد می کند ، به گرفتن چنین احساس مثبتی از یک لبخند ساده و ملاقات چشم بروید ... این چیزی است که ارزش این کل فرآیند را دارد. درمان ED یا سایر مشکلات از این دست فقط یک امتیاز اضافی است. احساس زنده بودن دوباره جایی است که واقعاً در آن واقع شده است!

01-19امروز 95 روز از راه اندازی مجدد من است. البته سفر کاملی نبوده است ، اما بندرت اتفاق می افتد. در 95 روز گذشته ، من در مجموع 6 ارگاسم داشته ام. این را با سبک زندگی قبلی من مقایسه کنید - زمانی که اعتیاد به PMO در بدترین حالت بود - جایی که من احتمالاً به طور متوسط ​​50-60 ارگاسم در ماه دارم. در سه ماه گذشته به طور متوسط ​​2 بار در ماه داشته ام ... این یک جهنم چرخشی است!

چند روز گذشته به نوعی خشن بوده است. من زمان زیادی را تنها و منزوی گذرانده ام. با توجه به اینکه هرگز دیگر نمی توانید یک زن / عاشق را پیدا کنید ، این کار را با یک احساس افسردگی جفت کنید و منجر به وسوسه بزرگی شد. این یکی از بزرگترین عوامل محرک من ، این نگاه بدبینانه به زندگی عاشقانه من است. حتی گاهی می دانم که اینطور نیست اما خیلی غیرممکن به نظر می رسد.

بنابراین ، در روز 90 ، با کمی احساس پایین آمدن ، به پورنو و MOd نگاه کردم. بعداً در همان روز دوباره می خواستم بدون پورنو. من 2 روز بدون مشكل زیاد ممتنع تصمیم گرفتم كه دوباره به اسب برگردم ، اما دوباره هوس كردم و 2 روز گذشته را در یك منطقه جنگی بین مراكز كنترل لوب پیشانی و مدار لذت معتاد خود گذراندم. خوشحالم که می گویم لوب فرونتال من برنده شد!

من فهمیدم که وقتی شما واقعاً تصمیم گرفتید از اعتیاد به پورنو خود عبور کنید ، آن را بلافاصله تغییر می دهد. دیگر نمی توانید مانند قبل از پورنو لذت ببرید. مطمئناً ، شما هجوم دوپامین و همه آن جازها را بدست خواهید آورد ، اما در عین حال استرس و ناراحتی در تمام مدت خود خواهید داشت ، که به طور حتم لذت کل تجربه را کاهش می دهد. گرچه من در 2 روز گذشته در موارد مختلف پورنو مشاهده کردم ، اما هرچه کمتر هیجان انگیز می شد. در اواخر روز گذشته ، من صحنه ای را مشاهده می کردم که در گذشته واقعاً مرا به وحشت انداخته بود ، و از کل مبارزه به حدی خسته شده بودم که خاموش کردن آن رضایت بخش تر از ادامه کار بود. من این را یک نقطه عطف بزرگ می دانم و این یکی از نمونه های این است که چگونه "عود" در واقع می تواند نشانه تحول در رفتارها و کنترل خود باشد. بعضی اوقات باید یک قدم کوچک به عقب بردارید تا قدم بزرگی به جلو بردارید.

01-20 پس از عود اخیر ، احساس کردم که برای ادامه پیشرفت و اطمینان از عدم بازگشت مجدد به ابزار جدیدی نیاز دارم.

در اینجا چند ایده آورده شده است که به نظر بسیار کارآمد است. اگر این موارد قبلاً توسط دیگران پیشنهاد شده باشد ، عذرخواهی می کنم - مطمئناً سعی نمی کنم ایده های آنها را معتبر بدانم اما قبلاً ذکر آنها را ندیده ام امیدوارم این موارد به برخی از شما کمک کند.

** مبارزه با فلاش بک / تصاویر پورنوگرافی–>

در طی شش تا هفت هفته اول راه اندازی مجدد اولیه ، با موفقیت موفقیت آمیز از روش "Red X" استفاده کردم. برای کسانی که آشنا نیستند ، ایده این است که وقتی یک عکس پورنو یا صحنه ای ناخواسته در ذهن شما ظاهر می شود ، شما آن را با تصویری از یک X قرمز غول پیکر مسدود کنید. من همچنین از تصویری از یکی از نژادهای سگ مورد علاقه خود استفاده کردم (چیزی بی گناه و مثبت) به عنوان جایگزینی برای این. اخیراً ، این واقعاً جواب نداده است. استراتژی جدید من استفاده از چیزهای پیچیده و دقیق تر است: یک جمله یا پاراگراف از هر نوع متن ... هرچه طولانی تر ، بهتر است. این واقعاً جواب داده است. وقتی تصویری ظاهر می شود ، بلافاصله متن را خود مجسم می کنم و سپس تمام تلاشم را می کنم تا آن را به بهترین وجهی که حافظه ام اجازه می دهد ، بخوانم. این فرایند به اندازه کافی طولانی شده و به تمرکز کافی نیاز دارد تا ذهن "پاپ آپ" قبلی را از بین ببرد. تصویر ساده Red X بسیار آسان و سریع بود و اغلب توسط تصاویر اضافی پورنو غرق می شد. همچنین اگر متن ارتباطی با بهبودی / اعتیاد داشته باشد ، مثلاً یکی از اسلایدهای ویدیویی YBOP گری ، که من را به استراتژی بعدی خود می رساند ، ممکن است کمک کند.

** تقویت دلایلی که مجدداً راه اندازی مجدد / ممتنع می کنید / بهبود می یابید ->

برای من ، من واقعاً در شروع راه اندازی مجدد مصمم بودم و همه کارها را به صورت کاملاً سازمان یافته و حساب شده انجام می دادم. اخیراً این نگرش و عزم راسخ کاهش یافته است. فکر کردم شاید تصحیح مجدد برخی از کارهایی که در ابتدا انجام دادم مفید باشد. بنابراین ، فیلم های YBOP گری را دوباره تماشا کردم. به هر حال ، آنها کاتالیزوری برای شروع من در این جاده بهبودی بودند و با تماشای دوباره آنها به طور کامل ، می توانم تأیید کنم که آنها ابزارهای ارزشمندی هستند و احتمالاً باید هر ماه یک یا دو بار آنها را ببینند ، فقط به عنوان یک تقویت کننده سالم. آنها واقعاً معجزه می کنند.

** یافتن منابع سالم دوپامین ->

به طور گسترده ای پذیرفته شده است که هنگام بهبودی ، ورزش یک مزیت بزرگ است. ورزش به افزایش سطح دوپامین و سروتونین کمک می کند و به شما یک "بالا" می دهد که می تواند باعث کاهش ولع مصرف چیزهای "دیگر" شود. البته ، شما نمی توانید فقط هر دقیقه از هر روز ورزش کنید ، بنابراین داشتن برخی از گزینه ها مفید است. بدیهی است که سرگرمی ها ، فعالیت ها و معاشرت ها از دیگر منابع دوپامین و لذت هستند و با متعادل شدن مدارات پاداش ، لذت و هیجان بیشتری از این موارد کسب خواهید کرد - این مراکز اصلی فروش شما هستند. دریافت دوپامین از این منابع بسیار مهم است ، زیرا با کاهش دوپامین در هنگام ترک ، احتمال غرق شدن و پرخوری در شما بیشتر است. من اخیراً به یک منبع جدید ، کوچکتر اما موثر برخوردم.

وقتی بیش از 50 روز از PMO ممتنع بودم هرگز حالم بهتر نبود. اکنون ، اگر دوپامین "انتظار شیمیایی عصبی" باشد ، من فهمیدم که اگر به خودم یاد بدهم از بازگشت به آن حالت خوشحال هیجان داشته باشم ، به آن زمان که احساس خیلی خوبی داشتم ، و اگر همه روش های پیشرفت و شروع را بصورت واضح تجسم کنم برای اینکه از بازگشت به آنجا هیجان بزنم ، به معنای واقعی کلمه می توانم پاسخ دوپامین را احساس کنم.

به عنوان مثال ، در یکی از پست های قبلی وبلاگم در مورد چگونگی ملاقات من با یک پیشخدمت و نوشتن لبخند به یکدیگر نوشتم ... من در سالهای گذشته از یک لبخند ساده احساس خوبی نداشتم. امروز صبح ، من به سادگی آن تجربه را در ذهنم زنده کردم و سپس انتظارات و هیجاناتی را برای تکرار چنین اتفاقی شروع کردم و دریافتم که این باعث رضایت و لذت و از همه مهمتر انگیزه می شود. بنابراین ، احساس شادی از گذشته خود بگیرید و آن را در ذهن خود واقعی کنید. دریابید که اگر مغز شما توسط پورنو حساس شود ، آن احساس خوشبختی را نخواهید داشت ، اما به خود بیاموزید که هنگام گذراندن روند بهبودی ، بازگشت این نوع احساسات را پیش بینی کنید. این به شما کمک می کند منابع دوپامین خود را از مکانهای منفی به مکانهای مثبت تغییر دهید.

02-01 خوب ، من در سال جدید با نگرش عالی زنگ زدم و تقریباً روزهای 60 را بدون پورنو ، استمناء یا ارگاسم گذراندم.

جایی در اواسط ژانویه ، همه جهنم از بین رفت. منظور من از این کار این است که من با ولع مصرف گسترده و قدرت اراده بسیار ضعیف میخ شده ام. بعد از چندین بار لغزش تصمیم گرفتم که باید 60 روز دیگر بدون کمربند PMO زیر کمربندم. من طی دو هفته گذشته دو بار سعی کردم این روند را شروع کنم اما هر دو بار ناموفق بوده ام ، بهترین خط 10 روزه من است.

نمی دانم این چیست. راه اندازی مجدد اولیه من با عزم و عزم بسیار زیاد شروع شد ، اما به نظر می رسد دیگر نمی توانم همان قدرت را جمع کنم. من قصد دارم به تلاش ادامه دهم

04-17 سلام ، مدتی است که در اینجا وبلاگ نویسی نکرده اید ، عمدتا به این دلیل که می خواستم صبر کنم تا موفقیت و چیزهای مثبتی برای نوشتن داشته باشم.

به عنوان یک یادآوری: اکتبر گذشته ، من اولین راه اندازی مجدد من از PMO را آغاز کردم و روزهای 54 را بدون ارگاسم و روزهای 63 بدون دیدن پورنو گذراندم. پس از آن عود ، من چند هفته مجدداً ممتنع شدم ، اما در اواسط ژانویه عود کردم.

بنابراین ، من خودم را از آن انتخاب کردم و در 2 فوریه راه اندازی مجدد جدید را شروع کردم. در حال حاضر ، من در روز 76 بدون پورنو هستم ، اما دو روز گذشته فقط با احساسات ارگاسم ارگاسم. من قرار ملاقات گذاشته ام و امیدوارم اولین O من با یک خانم اتفاق بیفتد ، اما اوضاع به این شکل پیش نرفت. خنده دار است ، زیرا برای آن دسته از شما که با راه اندازی مجدد سیستم آشنا هستید ، وضوح ذهنی که از PMO نخواهید داشت شگفت آور است. شما با شفافیت بیشتری فکر می کنید ، چیزهای بهتری را به خاطر می آورید ، می توانید با مردم تعامل بهتری داشته باشید و غیره. مشکل این بود ، وقتی من وارد محدوده 70 روزه ارگاسم نشدم ، شهوت کلی من به خودی خود باعث حواس پرتی شد. من نمی توانستم از فکر کردن در مورد رابطه جنسی یا یافتن زنی برای رابطه جنسی و غیره دست بردارم. این اصلاً در مورد پورنو نبود ، که خوب بود ، اما چنان حواس پرت کننده بود که احساس کردم باید آزاد شوم و بنابراین من " d فقط با احساس

من نیازی به استفاده از یک تکه خیال نداشتم ، و با نعوظ محکم توانستم خیلی روشن شوم. من کاملاً حضور داشتم ، فقط از حساسیت مضحک آلت تناسلی ام لذت می بردم و بسیار راضی کننده بود - آنقدر راضی کننده که روز بعد تکرار کردم. من واقعاً نمی خواستم این کار را دو روز متوالی انجام دهم ، اما فهمیدم چه جهنمی - پورنو دشمن واقعی است و من دیگر اصلاً تمایلی به تماشای آن ندارم. امروز احساس خوبی دارم ، بدون تعقیب و گریز ، هیچ ولع و اشتیاق و احساس هوس شهوانی کمتری دارم. با این حال ، یک چیزی که نگران آن بودم این بود که بعد از اوینگ ، انگیزه خود را برای جستجوی زنان از دست بدهم. این اتفاق نیفتاده است ، در واقع عکس این اتفاق افتاده است. من می گویم که از آنجایی که فقط از لمس جسمی برای رسیدن به اوج استفاده کردم ، ناگهان احساس گرسنگی بیشتری برای لمس جسمی می کنم و به نظر می رسد مغز من تصدیق می کند که لمس جسمی زنان جذاب بسیار مطلوب است.

حالا ، من نمی خواهم طرفدار M'ing برای ارگاسم در وسط راه اندازی مجدد باشم ، بگذارید فقط این را بگویم. اما ، من تعجب می کنم که آیا مهم است که مغز خود را به دور از پورنو تربیت کنید. اگر مغز شما پاداش بزرگی را که از ارگاسم می گیرد با پورنو و فقط پورنو مرتبط کند ، آنگاه ادامه خواهد داد تا شما را به آن سمت بکشاند. اگر این آخرین چیزی باشد که مغز شما از اوج لذت جنسی به خاطر می آورد ، طبیعتاً آن را می خواهد. بعد از داشتن چنین تجربه ای عالی با احساس کاملاً جسمی ، احساس می کنم مغز من در حال یادگیری است که می تواند پاداش خود را در آن مسیر دریافت کند ، از لمس یک انسان ، خواه این کار دست خودم باشد یا بدن یک زن.

از آنچه من خوانده ام ، به نظر می رسد که افرادی که دارای شرکای عاشقانه هستند ، واقعاً راحت تر ، اعتیاد به PMO را لگد می زنند و عود نمی کنند. برای کسانی که این کار را نمی کنند ، من نظریه پردازی می کنم که این نوع آموزش مجدد ممکن است لازم باشد. من یکی دو هفته آینده خودم را زیر نظر دارم و می بینم که چه نتایجی حاصل می شود.

ویرایش: من همچنین فراموش کردم که ذکر کنم که در این راه اندازی مجدد "2" ، به نظر می رسید روند کار با سرعت بیشتری انجام می شود. همه مزایا سریعتر به من هجوم آوردند ، و این نشان می دهد که همه آنها تجمعی است. 76۶ روز گذشته از پربارترین و شادترین روزهای زندگی ام بوده است. من با خانواده و دوستانم مکالمه هایی داشته ام که در آنها فقط در مورد چیزهایی که قبلاً مخفی نگه داشته ام صحبت کرده ام لرزش عاطفی بسیاری که احساس می کنند در هفته سوم از بین رفته است و من بقیه وقت خود را بدون هیچ گونه وقفه ای خوشحال و خوش بین سپری کرده ام. برای کسانی که این را می خوانند و شروع به راه اندازی مجدد می کنند یا به فکر راه اندازی هستند ، این کار را انجام دهند و به عقب نگاه نکنند. این بهترین کاری است که می توانید برای خود انجام دهید.

5-01 خوب ، امروز روز 90 رایگان بودن مستهجن است. 73 از آن روزها خودارضایی و بدون ارگاسم بود. من انجام دادم! پیش از این ، من تقریباً 64 روز PMO رایگان رفتم ، اما اکنون نسبت به آنچه در پایان آن راه اندازی مجدد انجام دادم ، احساس بهبود بیشتری می کنم. مطمئناً یک روند تجمعی با فراز و نشیب های فراوان است.

این روزها پربازده ترین 90 روز زندگی من بوده است و من فکر نمی کنم که دیگر هرگز به روش های قبلی خود برگردم. پورنوگرافی دیگر هیچ قدرتی بر من ندارد. روزها می گذرد بدون اینکه من هرگز به آن فکر کنم. حتی هنگامی که من خودارضایی می کنم ، فکر پورنو وارد معادله نمی شود ، و من فکر می کنم جدا کردن این دو چیز یک گام بسیار مهم در این روند است. شما باید درک کنید که پورنو جنس نیست ، و پورنو استمنا not نیست - این یک حیوان کاملا متفاوت است و دارای عواقبی است که فراتر از لذت ساده است.

هر چند وقت یکبار من بازهم به عقب می افتم ، اما به راحتی می توان آنها را لغو کرد و هیچ تمایلی برای مشاهده پورنو ندارند. احساس می کنم مدتهاست که طولانی می شوند. سالها آسیب فقط با ضربه انگشتان شما برطرف نمی شود. ای کاش می توانستم تمام وقت تلف شده در PMO را داشته باشم ، اما نمی توانم - تمام کاری که می توانم انجام دهم این است که با هدف ، متانت و قاطعانه پیش بروم. من عقب نخواهم افتاد

مواردی که به من در طی این فرآیند کمک کرده است (به ترتیب خاصی):

- گذراندن وقت با دوستان و خانواده

پیگیریهای هنری

-مراقبه

-ورزش

همه افرادی که سفرهای شخصی خود را ارسال کرده اند

برای زندگی بیش از یک دنیای دو بعدی استثمار هداونیستی و رابطه جنسی بیش از حد ، سطحی و خودشیفتگی وجود دارد. به همان سرعتی که می توانید بیاورید ، و زندگی واقعی خود را شروع کنید!

6-01 امروز 120 روز بدون پورنو است. من خوبم! من وقتی دلم می خواست خودارضایی می کردم و به کمترین خیالی می رسیدم. وقتی برای اولین بار دوباره MO را وارد مخلوط کردم ، فکر می کنم حدود روز 70 آنقدر هیجان انگیز بود که من به نوعی دیوانه شدم و فقط در عرض چند روز بارها آن را انجام دادم. با این حال ، اکنون در نقطه ای قرار دارم که این تنها بخشی از چرخه طبیعی من است. غیر معمول نیست که بیش از یک هفته یا 10 روز بدون آن می مانم و این اصلاً مبارزه نیست. مثل اینکه من حتی به آن فکر نمی کنم تا زمانی که میل جنسی ام به من سیلی بزند و بگوید ، "هی ، من را یادت هست؟ ما باید تجارت کنیم تا از آنها مراقبت کنیم! "