سن 37 - رابطه جنسی موفق با همسرم. با تشکر NoFap!

بعد از 10 روز بدون PMO ، بالاخره توانستم رابطه عالی با همسرم داشته باشم. ما احتمالاً شش ماه است که این کار را انجام نداده ایم و چند بار آخر با ED یا DE پایان یافته است.

اما این بار من آماده بودم. من بعد از مقاومت در برابر نخست وزیری چنان شاخدار بودم که آن را در طول بازی های مقدماتی و مقاربت حفظ کردم. متأسفانه من فقط وقتی که به یک صحنه جنسی خارج از خانه فکر می کردم می توانستم O باشم ، به این معنی که هنوز راه طولانی برای سفر دارم. اما این یک شروع عالی بود.

همسرم تمام مدت لبخند بزرگی بر لب داشت. او به طور مشخص از مبارزات من نمی داند ، اما من مطمئن هستم که او می داند که چیزی به سمت بهتر تغییر کرده است. من بسیار سپاسگزارم از این گروه ، هم مفسران موضوع قبلی من و هم بقیه که داستانهای خود را به اشتراک گذاشته و از آنها پشتیبانی می کنند. می دانم که اکنون می توانم این عادت ناپسند را از بین ببرم

ارتباط دادن - رابطه جنسی موفق با همسرم - با تشکر NoFap!

توسط kamikcomic


اظهار نظر دیگر

داستان من نسبت به دیگران در اینجا کمی متفاوت است

هی همه. من 37 / متر هستم و با کمک شما سعی می کنم یک عادت 25 ساله (!) fap را کنار بگذارم. من روز 9 nofap هستم و امشب سخت ترین بازی تاکنون بوده است. تمام اینها را می نویسم تا تلاش کنم خودم را عود نکنم.

من یک بچه خجالتی و درونگرا بودم و دوست داشتن برایم واقعاً سخت بود. در سن 12 سالگی ما شهرها را نقل مکان کردیم و من مدرسه راهنمایی را با کسی که می شناختم شروع کردم. من هم در همان زمان بلوغ را تجربه کردم و مطمئناً هورمون ها به هیچ کس کمک نکردند. من خود ارضایی و احساس خوبی را کشف کردم و به جای اینکه در محیط جدیدم شرکت کنم ، به آن دنیا عقب نشینی کردم. از آن زمان من عادت روزانه 1-2 برابر داشته ام.

به دلیل احساس ناکافی بودن نسبت به بدن و وضعیت اجتماعی ، خودم را نسبت به بچه های محبوب در مدرسه حسادت کردم. به نوعی این افکار با MO در هم تنیده شدند ، و من در پایان به پسران دیگر خیال پردازی کردم. هرچه این کار را کردم بیشتر ناخوشایندتر می شدم و احساس گناه بیشتری نسبت به انتخاب ها و تمایلات جنسی خود احساس می کردم.

وقتی کشف پورنو آنلاین کردم ، این حتی بدتر شد. با شروع از 16 سالگی ، به دنبال داستان ها و تصاویر وابسته به عشق شهوانی برای بدرقه کردن من بودم. AOL و BBS جریان بی انتهایی از مواد fap را برای من فراهم کردند و مارپیچ رو به پایین ادامه یافت. من بیشتر به پورن همجنسگرایان علاقه داشتم. به طرز عجیبی ، صحنه های جنسیت همجنسگرایان من را خاموش کرد ، اما تصاویر کمال مردانه همان چیزی است که من را از مرز خارج کرد. این افکار هرگونه افکار دختران را کاملاً از بین می برد. اگرچه حتی در آن زمان من را هترو معرفی کردم ، اما فکر کردن در مورد رابطه جنسی با دختران دور از ذهن بود. PMO به من احساس گه می کند - چگونه هر دختری می خواهد با من بخوابد؟

عادت PMO من از آن زمان تاکنون کاملاً ثابت بوده است. به نوعی توانسته ام دوستانه پیدا کنم و در مدرسه خوب کار کنم ، اما این روال مثل یک سنگ آسیاب در گردنم بوده است و من را ساییده و باعث احساس افتضاح ناکافی شده است. با وجود همه اینها ، من از نظر خودم کاملاً موفق هستم: متاهل + 2 ، یک زوج مدرک پیشرفته ، یک شغل پردرآمد.

در ابتدا رابطه جنسی با همسرم عالی بود ، و من توانستم PMO را کاهش دهم ، اما در چند سال گذشته نسبتاً بی جنسیت بوده است. من صبح زود و اواخر شب از خودم مراقبت می کنم و هیچ انرژی جنسی برای او ندارم. ما مشارکت خوبی داریم ، اما احساس می کنم اینجا در زمین خطرناکی قرار دارم - اگر این کار ادامه پیدا کند ، ممکن است او و زندگی پرفراز و نشیبی را که داریم از دست بدهم. این باعث ترس و وحشت من می شود و من نمی توانم اجازه دهم که این اتفاق بیفتد.

این Subreddit کمک بزرگی به من شده است. پشتیبانی در اینجا بسیار عالی است و امیدوارم این داستان با دیگران درست شود. با کمک به همدیگر می توانیم این عادت منزجر کننده را کنار بگذاریم.

با تشکر برای خواندن.

ویرایش: وای ، از همه بازخورد عالی شما متشکرم. من دیگر احساس خیلی متفاوتی ندارم و اکنون یک تن زیرمجموعه بیشتر می دانم که می توانند مفید باشند. خیلی خوشحالم که اینجا پست کردم