سن 42 - ED تقریباً درمان شد اما ازدواج مشکل داشت

42yo ، ابتدا دوره nofap را تمدید کرد و آن را به 90 روز رساند. (من پاییز سال گذشته خط 23 روزه داشتم ، اما نمی دانستم چه کاری انجام می دهم و عود کردم) من NF را با چند هدف شروع کردم: ED خود را مهار کنم ، احساس کنترل خود را برگردانم ، و با دانستن اینکه که عوامل حواس پرتی من به رابطه ما کمک نمی کند.

بنابراین ، در اینجا گزارش من از آنچه برای من مفید است ، چه چیزی کار نکرد ، و زندگی در کجاست:

  • وقتی سعی کردم جلوی پاییز گذشته را بگیرم ، مدام به پورنو ، لبه و غیره نگاه می کردم ، فکر می کردم تا زمانی که M-to-O نکنم ، همه چیز خوب است. اشتباه. این بار ، همه بوک مارک های مرورگر خود را حذف کردم ، حساب tumblr خود را حذف کردم و غیره. فوق العاده مفید ، اگر در ابتدا ترسناک باشد.
  • این صفحه نجات من بوده است - وقتی احساس اضطراب می کنم ، برای خواندن / پاسخ دادن به موضوعات به اینجا می آیم و کمک فوق العاده ای می کند.
  • یک ترفند برای متوقف کردن مردگان را در آهنگ های خود ترجیح می دهد: آب یخ ، اما نه به عنوان دوش. بگذارید توضیح دهم: من روزی داشتم که با فشار زیاد می دویدم ، واقعاً می خواهم حوله را پرتاب کنم و غیره. واقعاً روز بدی است. بنابراین ، به جای یک دوش سرد ، چند مکعب یخ را درون یک کاسه آب سرد انداختم ، در وان صعود کردم و پسرانم را درون کاسه چسبانیدم. کشته شدگان سریعتر. روزها. بسیار مفید است.
  • در این صورت فقط یک دوره مسطح حدود دو هفته داشتم. ای کاش طولانی تر می شد ، زیرا جنگ باعث بوی بد می شود. ED من 100٪ انجام نشده است ، اما تقریباً تمام شده است.
  • من به همسرم گفتم حدود یک ماه است که NF می کنم. من فکر می کنم او از شنیدنش خوشحال شد ، یک بار که فهمید من چه کار می کنم. ما حدود شش ماه بود که رابطه جنسی برقرار نکرده بودیم ، و حدود 55-60 روز بعد ، او پیشنهاد داد ، که بسیار عالی بود. از نظر احساسی صمیمی تر از آن چیزی بود که سالها با او احساس می کردم (و این رابطه جنسی نیز عالی بود).

بنابراین ، همه چیزهای خوب ، بله؟ کمی.

بچه ها روز دیگر از بین رفته بودند ، بنابراین من موضوع رابطه جنسی را دوباره با همسرم مطرح کردم و به او پیشنهاد کردم ماساژ پا بدهد ، هرچه می خواهد ... و او گفت آنچه را که می خواست طلاق است. صحبت در مورد لگد زدن به جیمی. من فکر می کردم که در حال پیشرفت هستیم و فکر کردم که در مسیر رسیدن به جای بهتری در رابطه مان هستیم ، اما حدس می زنم اشتباه کردم. این تقریباً یک هفته پیش اتفاق افتاده است و از آن زمان برای من ناخوشایند بوده است - ما دیگر در مورد آن صحبت نکرده ایم ، و او گفت که هنوز کاملاً تصمیم نگرفته است ، اما من کاملاً مطمئنم که کار ما تمام شده است.

آیا می توانم به شما بگویم که چقدر دلم می خواست دوباره قدم بزنم؟ من فکرهایی مثل این داشتم: "عزیزم ، دیگر تمام شد ، شما فقط باید این کار را انجام دهید. شما احساس بهتری خواهید داشت. " و ، "چرا NF'ing را ادامه دهیم؟ این کمکی نمی کند. " و گرچه این درست است - اگر من این کار را برای او انجام می دادم - فقط صدای بیشتری در صدای لگن من وجود دارد که سعی دارد مرا از خط خارج کند. چون در نهایت ، من این کار را برای خودم انجام می دهم.

اگر بتوانم ازدواجم را نجات دهم بسیار عالی بوده است / خواهد بود - من او را دوست دارم ، بچه هایم را دوست دارم ، امیدوارم که نتیجه بگیرد - اما واقع بینانه ، احتمالاً اینطور نخواهد بود. و من نمی خواهم یک زاهد ضد اجتماعی باشم که سریع به کامپیوتر من برود و از این بهتر نتواند. F- که

بنابراین ، اگر چیزی وجود داشته باشد ، من بیشتر مایل به ادامه این سفر خودسازی و بازگرداندن زندگی ام هستم ، زیرا آنچه را که تاکنون چشیده ام می دانم تازه آغاز کار است. من بیشتر با دیگران حضور دارم ، اضطرابم کمتر است ، سوگند بهتر کار می کند ، و من احساس نمی کنم برده ذهن صنعت P هستم. من در سفری هستم که دوباره کاملاً انسانی باشم و NF بخشی متمایز از آن است. کجا می توانم به پایان برسم ، چه کسی می داند - اما من می خواهم که این امر مطابق با من باشد و این جامعه قسمت بزرگی از آن بوده است و به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت.

پس ممنون از اینکه در آنجا حضور داشتید ، برای به اشتراک گذاشتن جاده و ادامه حضور در دیگران تشکر می کنید. من قصد دارم همین کار را ادامه دهم

ارتباط دادن - گزارش روز 90. فراز و نشیب های بزرگ ، فراز و نشیب های بزرگ.

by auxpaux