سن 53 - فانتزی (ED) نیز سهم بزرگی داشت

شگفت انگيز. من هیچ PMO را پس از یک شب شرم آور از ناتوانی کلی زن با زنی که من واقعاً دوستش داشتم ، کشف نکردم. این اولین تجربه جنسی ما (و احتمالاً آخرین) بود و من احساس شرمندگی ، تحقیر ، گیجی و ترس کردم. من هرگز چنین "کوتاهی در اعزام" نداشته ام ، اگرچه نعوظ من چند سال است که به آرامی اما به طور مداوم کاهش می یابد.

وقتی حساب های راه اندازی مجدد را در YBOP می خواندم و رفتار گذشته ام را تأمل می کردم ، فهمیدم که گرچه هر روز پورنو نمی دیدم ، اما کاملاً به استمنا و خیال اعتیاد داشتم. در حقیقت ، این عادت از 12 یا 13 سالگی شروع شد و به سختی روزی می رفت که F و F (تخیل و fap) نکنم حداقل یک بار اگر نه چند بار در روز. این به 40 سال FMO (خیالی ، استمنا، ، ارگاسم) می افزاید - حتی اگر 10 سال از آن زمان ازدواج کرده باشم.

در سالهای اخیر ، به دلیل کاهش تدریجی مردانگی (ناتوانی در انزال ، خیلی زود نرم شدن ، حجم کم یا انزال هنگام آمدن ، عدم وجود نعوظ گاه به گاه) ، من به شدت درگیر فیلمهای "آموزش جنسی" شدم (اکنون متوجه شدم بیشتر آنها از این موارد پورنو کاملاً مبدل بودند) و ماهها یک بار چندین بار در روز تمرین می کردند ، فکر می کردند این امر به بازیابی میل جنسی من کمک می کند (همچنین در مورد لبه زدن در برخی از کتابهای Tantra نیز مطالعه کرده بود). یک اشتباه بزرگ - من اکنون می فهمم که این عادت همچنین در کاهش میل جنسی من نقش دارد - برعکس آنچه فکر می کردم انجام می دهم (و آنچه در کتاب ها توصیه شده است).

به محض شروع به خواندن YBOP ، متوجه شدم که تقصیر ، تخیل و لبه زدن - به علاوه گاه به گاه من (معمولاً 1-2 بار در هفته اما گاهی اوقات روزانه به مدت 4 یا 5 روز در یک زمان) تماشای پورنو کاملاً به من کمک می کند سیستم. وای. بنابراین من بلافاصله به PFMO - رایگان (پورنو ، فانتزی ، استمناation ، ارگاسم) رفتم.

امروز روز 18 و تفاوت شگفت انگیز است. من 53 ساله هستم ، بنابراین شروع به جلب ارتباط با Porn Internet نکردم - بیشتر شبیه به مرکز Playboy / Penthouse. اما اساساً من 40 سال است که قصور می ورزم و خیال پردازی می کنم. من یک دهه ازدواج کردم و عاشقان زیادی داشتم ، اما F&F هرگز متوقف نشد.

از زمان عدم PFMO چه چیزی متوجه شده ام؟ خط مسطح عظیم حدود 10 روز ، سپس این موج بازنشسته جذابیت "عطر و طعم" متفاوتی نسبت به زنانی که فقط از نظر ظاهری متوسط ​​از آنها عبور می کردم. من فقط در کنار زنان بودن نوعی لذت خوشمزه پیدا کرده ام که قبلاً هرگز آن را تجربه نکرده ام. عینیت زدایی "ناخودآگاه" زنان هنگام دیدن آنها بسیار کمتر است - مانند این است که مغز من به مکان خیالی نرود ، برداشت من از آنها فراتر از ظاهر بیرونی است.

من اطمینان بیشتری دارم که با زنان جذاب ارتباط برقرار می کنم و اعتماد به نفس جنسی من در حال افزایش است - همین شب گذشته در یک مهمانی که با زنی که سه هفته قبل زیبایی و جنسیت او باعث ترس و وحشت من شده بود ، گپ و گفت و شوخ و تمسخر کرد.

من می فهمم که بسیاری از ناامنی های اجتماعی ، تحریک پذیری ، بی علاقگی و احساس کلی "من خوب نیستم" (که من بارها و بارها سعی کرده ام با روش های مختلف درمانی - مشاوره ، هیپنوتیزم ، کارگاه ها ، و غیره) کار کنم مربوط به بی نظمی ، تخریب و تخیل دوپامین. کاملا شگفت انگیز.

مثل این همه نیروی زندگی و انرژی و تمرکز و قدرتی که در حال از بین رفتن بود و انرژی ذهنی و تمرکزی که در خیال از بین می رفت (زیرا من در طول روز تصاویری از زنان جذاب را "جمع می کردم" که از آن جدا می شوم) به شب که به خانه رسیدم - چه هدر دادن نیرویی فریبنده) ناگهان برای زندگی در دسترس من ، دستیابی به اهدافم و دستیابی به روشی سالم و انسانی برای زنان در دسترس من قرار گرفت. خیلی راحت است که عینیت نگیرم از زنان و خاموش نشوم آن مدار اتوماتیک را که بلافاصله تریلر ذهن پورنو را شروع می کند وقتی که من یک زن جذاب را می بینم! من می دانم که خیلی زود در این سفر هستم. من خوش شانس هستم زیرا من زیاد عادت پورنو نداشتم. و ، هنوز هم برخی از مسائل مربوط به سلامت جسمی (عمدتا تستوسترون کم) وجود دارد که احتمالاً در کمتر بودن از من بسیار آلوده است. و ، این بینش یک تسکین عظیم بوده است. برای اولین بار در 5 دهه گذشته واقعا احساس می کنم یک مرد هستم. من می دانم که این آغاز سفر است و همچنین می دانم که هرگز به PFMO برنخواهم گشت. وای.

پیوند به وبلاگ

by آتش روح