من می توانم معلمان را بشنوم و کتاب های درسی بخوانم. خیلی کم مه مغز.

سوپ 3 سال است که خاموش و روشن می شود. کاملاً به آن اعتقاد داشته باشید ، اما من احتمالاً به دلیل انسان بودن در این کار آشفته ام.

من چهار بار زمین خورده ام. چهار بار برگشتم اکنون احساس اطمینان می کنم (که معمولاً مقدم بر پیشرفت من است) دانشگاه را شروع کردم. و رفتن به مدرسه با nofap بر خلاف تجربه آموزشی دیگری بود که من داشته ام. من می توانم معلمان را بشنوم و کتابهای درسی را بخوانم. مه مغز بسیار کمتر است.

و من فقط احساس خوبی دارم

من به مردم سلام می گویم دستانم را تکان می دهم تا مطمئن شوم که دست من تازه نشده است.

و من با دختری به نام راس معاشقه می کنم. اما اکنون روز آخر هفته کارگر آن است. و من لعنت کردم من می خواستم از او بخواهم که بیرون برود ، اما او بعد از کلاس باقی ماند و من نمی خواستم او را اذیت کنم در حالی که او از معلم خود کمک می گرفت (بخوانید: من بیرون کشیدم.)

سپس در پارکینگ به او برخورد کردم. و در ذهنم بود و می گفت "بله یک فرصت دیگر". اما او عجله داشت ، و من دوباره جوجه کشی کردم. اما یک توپ بزرگ پشیمانی در من وجود دارد که باید خلاص شوم. پس از تعطیلات آخر هفته طاقت فرسا ، من از راس روز چهارشنبه بیرون خواهم خواست. آره یا نه. همه اینها بدون nofap امکان پذیر نیست.

TLDR ؛ nofap دنیای جدیدی از تجربه را باز می کند ، شما نمی توانید کلمات را بیان کنید.

ارتباط دادن - تجربه من، شکستگی و Sucures

by جکز