ضد اجتماعی بود و دوستان بسیار کمی داشت. اکنون: شغل جدید ، من یک پروانه اجتماعی هستم ، اعتماد به نفس بالا می رود.

من تا به حال هرگز متوجه شده ام که تا چه حد پورنو بیش از زندگی من را گرفته است تا زمانی که من این سفر را آغاز کردم. این روابط بسیاری را خرد و ویران کرد. من یک بار مردی بودم که همه و احزاب برنامه ریزی کرده بود. همانطور که من هر ساله تر شدم و اعتیاد قوی تر شدم، من شروع به خودمختاری از مردم کردم. من یک فراموشی شدم من متوقف شد که آن مرد که همه را می شناخت.

چند سال گذشت و من خودم را تنها با دو نفر از بهترین دوستانم و دوست دخترم حلق آویز کردم. به رغم داشتن یک دوست دختر، من یک صبح بخیر داشتم مانند یک فنجان جی و یک اسکون بود، درست بود که من بود برای شروع روز من دلهره های روزمره من به طور مشخص منجر به زندگی جنسی کمتری می شود ، که بعداً منجر به افزایش مجردی من می شود. من اهمیتی نمی دادم ، من پورنو داشتم و به شهر جدیدی نقل مکان می کردم تا به هر حال خودم زندگی جدیدی را شروع کنم.

کمبود حتی بیشتر دوستان در شهر جدید علاقه ام را بیشتر کرد اما من شروع به کاوش و دوست سازی کردم. سرانجام تازگی از بین رفت و من دوباره شروع به گوشه گیری کردم. تا زمانی که تحت عمل جراحی فتق قرار گرفتم و فقط 9 روز بدون از بین بردن آن مشکلی برایم پیش آمد ، هیچ مشکلی برایم ایجاد نکرد. سپس ، آن طرف اتفاق افتادم / r / nofap یک روز شروع به تأمل کرد. چند ماه دیگر گذشت و من تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم. این شروع قابل توجه چند هفته دو هفته بود زیرا من متعهد نبودم. نمی توانستم خودم را بیابم و مجموعه پورنوهایی را که سالها برای احتکار آن صرف کرده بودم حذف کنم. هر چند یک روز ، پس از عود ، فقط از آن مریض شدم ، از بیکاری و نداشتن دوستی مریض شدم. من به خاطر آن کاری با روزهایم انجام ندادم. من به دنبال جستجوی و از بین بردن هر بیتی از پورنو که تاکنون در اختیار داشتم ، همه آنها را پاک کردم. انگار وزنه ای از روی شانه هایم بلند شده بود. ناگهان ، من به یك واقعیت فهمیدم كه می توانم شخص دیگری را با استفاده از رایانه خود راحت كنم بدون اینکه نگران این باشم كه پورنو مرا پیدا كنم. گه مقدس ، آیا این احساس عالی بود

با نور جدیدی که پیدا کردم 57 روزه حالت غیر سخت ساخته ام. با تشکر از اعتماد به نفس پیدا شده ، من قرار ملاقات می گذاشتم و تمام وقت با دختران جدید ملاقات می کردم ، همچنین چند دوست جدید داشتم. اما ، من شکست ناپذیر نبودم ، روزی متزلزل شدم و عود کردم ... و عود کردم ، و عود کردم و عود کردم. نمی توانم بیش از یک هفته طول بکشم ، زیرا هر آخر هفته آن را منطقی می دانم با "خوب ، فقط یک هفته است ، من کاملا می توانم یک هفته دیگر انجام دهم". بدترین منطق. همیشه. حتی اگر دوباره عود کرده بودم ، اما هنوز در راهی بودم که خودم را به یک شخص بهتر تبدیل کنم. داشتن انگیزه برای بهتر کردن خودم با قطع کردن P و M به من کمک کرده بود تا انگیزه پیشرفت خود را در زمینه های دیگر زندگی ام داشته باشم. من یک کار پیدا کردم و شروع به ملاقات با افراد جدید کردم و کاملاً محکم به یک خط رسیده بودم. ناگهان وقت عود مجدد نداشتم ، در حال کار و ملاقات با دوستان تازه پیدا شده بودم. بله ، لحظاتی وجود دارد که به ذهنم خطور کرد ، اما ارزش آن را نداشت. اگر تکان نخورد ، زندگی من را به این شکل درآورد ، چرا من هرگز می خواهم به عقب برگردم؟

که من را به پست امروز می رساند ، 90 روز! این یک جهنم سواری بوده است که فراز و نشیب های زیادی داشته است. اما این همه ارزش آن را داشته است. وقتی این سفر را شروع کردم ، من ضد اجتماعی بودم و دوستان بسیار کمی داشتم ، جهنمی که روزها با دیگران صحبت می کردم. اکنون؟ من شغلی دارم که دوستش دارم و یک پروانه اجتماعی هستم و هر روز با افراد جدیدی ملاقات می کنم. اعتماد به نفس من احتمالاً بالاترین بالایی است که در گذشته بوده است. بله ، زندگی من مطمئناً مثل همیشه فراز و نشیب دارد ، اما وقتی احساس ضعف می کنم دیگر به PMO مراجعه نمی کنم. من خودم را با افراد خوب محاصره می کنم یا کاری مولد انجام می دهم. مطمئناً نمی گویم که من "درمان شده ام" ، زیرا هنوز اصرارهایی دارم اما در مسیر درست پیش می روم و این مهم است. اکنون که اصرار می کنم این یک "لعنتی نیست ، من باید موشک جیبی را چرب کنم". بیشتر این یک "لعنت ، من باید آخر این هفته بیرون بروم تا بتوانم کسی را ملاقات کنم". اگر به این قسمت رسیدید ، از خواندن شما متشکرم و امیدوارم که در سفر نیز به شما کمک کند. همچنین ، متأسفم که این کمی جنجال است ، من فقط جملاتی را پخش کردم و امیدوارم که وقتی کار را ادامه دادم ، معنی داشته باشند.

ارتباط دادن - روزهای سختی 90 کمی طول کشید تا 9 برای رسیدن به آن.

by Private_no_touchy