سن 25 - سفر راه اندازی مجدد من

راه اندازی مجدد سیستم می تواند منجر به بینش عمیق شود[سه هفته] تصور من از خود ، هرگز کم ، در حال تبدیل شدن به تحسین مرزی از خود است و من قبلاً نیز چنین اتفاقی را مشاهده کرده ام. بدن من سخت می شود ، عضلات معده ، بدون ورزش حتی بعد از گذراندن دسرهای تعطیلات از زمان کریسمس ، دوباره ورزش می کنند. من به شدت به سمت تصاویر و افکار زنان برهنه ، یا به طور کلی فقط زنان ، که به چهره های زیبا نگاه می کنند ، جلب شده ام. خوشبختانه ، این یک اصطلاح ارگاسم نیست ، بیشتر یک اصطلاح بوسه ای و لمسی است ، یا فقط "اوه ، اوه ، اوه! زیبا ، زیبا! " اصرار (با صدای مسخره گوریل گفته می شود). در جایی که اشتیاق به اوج لذت جنسی یک اصرار ضعیف برای نشستن در یک اتاق تاریک بود ، فشار هورمون تستوسترون یک فشار قوی است که مرا از در خارج می کند تا با زنان واقعی ملاقات کنم. پرخاشگری افزایش می یابد ، ابراز وجود ، تا حدی خطرناک تر رفتار ، اشتیاق به غذا در حال تغییر ، از دست دادن علاقه به برخی از مطالعات باطنی من.

[روزهای بعد 2] بسیار خوب ، اتفاقی افتاده است و من نمی دانم چیست. من در حال تماشای ویدئویی از یک زن جذاب بودم که یک آهنگ سکسی می خواند ، من به هیچ وجه تحریک و تحریک نمی شدم جز اینکه وارد این آهنگ شوم و فکر کنم زن جذاب است. بنابراین ، هیچ عملی در مناطق مردانه ، هیچ تخلیه یا هر چیز دیگری وجود ندارد. من فقط آن را "ارگاسم بدن" می نامم زیرا نمی دانم چه جای دیگری بنامم. شکایت نمی کنم ، همه چیز لطیف و لذت بخشی بود. بیشتر اوقات می خندیدم.

[روزهای بعد 2] متوجه شدم که به تقویم علامت یک ماه را پشت سر گذاشته ام. همچنین ، من به آن فکر کردم ، و این طولانی ترین چیزی است که من تاکنون از ارگان بلوغ بدون ارگاسم عبور کرده ام. من خودم را مجبور می کنم که همه اینها را فقط برای روایت پست تصدیق کنم. در واقعیت ، من دیگر روزها را حساب نمی کنم ، به نظر من ، دیگر تمام شد. انجام شده

با افزودن به لیست مزایا ، جدیدترین موردی که من دیده ام احساس متفاوت زندگی است. خانمی اخیراً مرا برای قرار ملاقات رد کرد ، (نه ، اصلاً مسئله بزرگی نیست ، او هرگز شخصاً با من ملاقات نکرده بود). مسئله مهم این بود که متوجه شدم احساس ناامیدی مناسبی دارم. گفتنش عجیب است اما من یادم نیست که قبلاً چنین احساسی را داشته باشم. همچنین ، احساس پیوندهای دوستی جدید ، احساس ناراحتی از چیزی که در واقع غم انگیز است. به طور مناسب ، به روشی واقعی. توصیف آن دشوار است ، بهترین استعاره ای که می توانم فکر کنم این است که مثل این است که لفافه سلفون را برداشته اند یا انگار دیگر دستانم از طریق دستکش احساس نمی کنند.

بنابراین ، همانطور که ایستاده است ، لیست پیشرفتها عبارتند از: برداشتن "دستکش" ، رفتن از داخل دهان مرمر دهان به مهارت اجتماعی ، رفتن از تنهایی راحت به نیاز به شرکت زنان ، از نیمه سستی به انگیزه تر من کار بین مجموعه تمرینات ، آسایش ذهنی ، راحتی را پیدا می کنم ... من می دانم که همه چیز را فراموش می کنم - ماهیچه های شکم - فقط می گویم "همه چیز" ، تقریباً همه چیز بهتر از آن است که من از زمان بلوغ تاکنون شناخته ام. و به هر دلیلی چنین مسئله بزرگی به نظر نرسیده است. من تازه زندگی می کردم و به آن فکر نکرده بودم.

[روزهای بعد 6] من امروز داشتم از طریق شهر قدم می زدم ، و متوجه شدم که حواسم در حین راه رفتن من واقعاً صورت هر زن است. خنده دار بود ، این من را به یاد Head-up Display از بازی های ویدیویی هواپیمای جنگنده ، قفل هدف انداخت. به هر حال ، خوش شانس هستم که در این مرحله حتی می توانم "ظرافت" را هجی کنم ، بنابراین ، وقتی زنان جذاب بودند ، من در مورد برقراری ارتباط چشمی بسیار پرخاشگر بودم.

به روزهای آشنایی برگشتم ، تماس چشمی همیشه شروع کارها بود. اگر چشمی پذیرا به نظر می رسد ، تماس چشمی برقرار کنید ؛ مثل یک مقدمه قبل از مقدمه از نظر من ، زنی که فقط تماس چشمی دارد شاید بیشتر باشد. اگر او آن را بیش از حد طولانی نگه دارد ، احتمالاً نوع خوب عصبی یک شکاف کاملاً مطمئن است ، کمی لبخند مثبت است ، اما این لبخند شیطانی نیز وجود دارد که "بله ، لطفاً ، قطعاً" است.

داستان کوتاه کوتاه ، در پیاده روی خیره به چهره ام ، کاملاً مطمئن هستم که سه "بله ، لطفا ، تعریف مشخصی" دارم ... اما همه از زنانی است که در کنار یک مرد دیگر قدم می زدند. زنان مجرد بسیار محفوظ و بی علاقه بودند. Vewwy جالب توجه ، مرا به فکر این سایت انداخت.

در اینجا یک فکر وجود دارد: شاید دلیل اعتیاد آور شدن ارگاسم به این دلیل باشد که اگر نبودند ، هیچ کس نمی توانست آنها را داشته باشد.

[5 هفته بعد] من در مورد پرهیز بسیار مشتاق بوده ام. من می توانستم دقیقاً آنچه را که اتفاق می افتد درک کنم و نتایج حیرت انگیز و دلهره آور بود ، فوری ترین و قابل توجه ترین نتایجی که تاکنون تجربه کرده ام. در حال حاضر ، متأسفانه ، من بیش از حد در مورد هر گونه اتفاق بدی که ممکن است برای بدن رخ دهد ، آموخته ام. من می خواستم این پست را لغو کنم ، اما باید گزارش کنم که تنهایی از نظر جسمی وحشیانه است.

من فرض می کنم این کمبود اکسی توسین است ، زیرا وقتی من مادر را در حال تماشای فیلم یا چیزی شبیه به آن متحیر می کنم ، از بین می رود. متأسفانه ، وقتی من نیستم ، بدن من به جایی می رسد که از نظر جسمی درد می کشد ، مخصوصاً شب ها. چشمانم درد می کند ، سرم درد می کند. اتفاقاً من در همان مکانهایی که از "ارگاسم بدن" لذت بخشی احساس می کنم احساساتی می کنم که در پست اولیه به آنها اشاره کردم. (تئوری جانبی: آیا آن زمان اکسی توسین "ارگاسم" بود؟). اما ، به هر حال ، با تنهایی ، به جای لذت سبک ، یک درد سبک است ، تقریباً مانند التهاب است. حتی اگر چیزی در ذهنم نیست ، از نظر روانشناسی هیچ مشکلی برایم ایجاد نمی کند ، بدن من تقریباً یک بار در روز احساس گریه می کند.

من اشتباه کردم وقتی فکر کردم مارنیا دوستانه بودن و تشویق کردن است وقتی که او توصیه کرد یک شیرینی پیدا کند. با نگاه به گذشته ، من باید آن را به عنوان یک هشدار در نظر می گرفتم. اگر من قناری در معدن ذغال سنگ اینجا باشم ، نمی توانم به اندازه کافی استرس داشته باشم: انفرادی فقط یک گزینه نیست. در عین حال، درد تنهایی باعث شده است که ناتوانی در رد شدن کاملا ناچیز باشد.

من مشغول تماس زنی هستم که سالهاست ندیده ام. آیا در مورد هر چیزی که اکسی توسین را تقویت می کند لیستی جامع وجود دارد؟ به معنای واقعی کلمه مجبور شدم وقت خود را برای مطالعه ببندم تا چشمهایم را ببندم ، مچم را ببوسم و وانمود کنم که شخص دیگری است ، فقط به این دلیل که سرم درد نکند. نمی تواند بهترین راه حل باشد ، می تواند؟ [فعالیت های خوبکه اکثر آنها واقعا افزایش اکسیتوسین را نشان داده اند.]

[2 ماه بعد] به نظر می رسد که من در مورد چگونگی مدیریت امور بسیار خوب عمل می کنم و از آن زمان به بعد دردسرهای دردناک را نگرفتم. من معمولاً قبل از شروع این برنامه کمی احساس خستگی می کنم ، بیشتر شبیه "عادی" هستم ، با این تفاوت که هنوز مزایای پرهیز از جنبش را دارم. مثلاً دیروز برف آمد. از نظر داخلی احساس قدرت نمی کردم ، اما بدنم هنوز برف را به راحتی و با استقامتی که از پرهیز ممتنع مشاهده کرده ام ، دور می زند.

بنابراین ، هنوز هم وجود دارد ، من فقط معمولاً آن را احساس نمی کنم. تنها زمانی که احساس فوق العاده خوبی می کنم بعد از پیوند با مردم است. از آنجا که به نظر می رسد "احساس کشیده" فقط یک احساس سطح است ، اکسی توسین آن را از بین می برد و من را به یک احساس فوق مردانه بازمی گرداند. نکته جالب در مورد این دوگانگی این است که انجام کاری مانند مدیتیشن ، به جای آرامش طولانی مدت ، نتیجه عکس دارد. من مدیتیشن می کنم ، سپس با پریدن از دیوار از بین شهر می دوشم ، یا میل جنسی ام از خواب بیدار می شود.

به نظر می رسد که اکسی توسین مدتی دوام داشته باشد. روز بعد از معاشرت متوجه شده ام که با احساس قوی تر در تنه و صدای قوی تر از خواب بیدار شده ام و در بیشتر روز احساس خوبی خواهم کرد. همچنین ، ناخوشایند است که ذکر شود ، اما به نظر می رسد اکسی توسین درست به کشاله ران می رود. من جوان هستم و در منطقه مشکلی نداشته ام ، اما معمولاً از سخت به سخت تر تغییر می کند ، دومی معمولاً وقتی بیشتر تحریک می شوم اتفاق می افتد. روزهای بعد از معاشرت ، متوجه شده ام که مستقیماً به سراغ دومی می روم ، حتی اگر تحریک خاصی نداشته باشم. عجیب به ذکر است ، اما بسیار قابل توجه بود و من همان چیز را به همان روش با افزایش تستوسترون متوجه نشدم. حدس زدم این بدان معنی است که اکسی توسین در آن عملکرد خاص نقش دارد.

همچنین ، این چیزی است که من همیشه غذای جدید را امتحان می کنم ، تصور می کنم بدن من نمی تواند هوس چیزی کند مگر اینکه ابتدا طعم آن را بگیرد. خوب ، به تازگی من قرارهای بازی می گذرانم ، نوعی خندیدن ، معاشقه ، کمی لمس کردن و در آغوش گرفتن. در روزهای بعد ، خواه دوپامین باشد یا اکسی توسین ، من متوجه شده ام که بدن من به طریقی متفاوت ، مانند پیوند برقرار شده ، هوس زن می کند. به طور کلی ، من بیشتر احساس می کنم نزدیک می شوم و ریسک می کنم و به نظر می رسد اشتیاق نسبت به یک ماه قبل کمی ملایم و "شیرین" باشد.

بنابراین ، هنوز چیزهای زیادی برای کشف کردن وجود دارد ، و گرچه یک شیرینی زنده ایده آل است ، من فکر می کنم همه چیز خوب پیش می رود.

[1.5 ماه بعد] در گذشته اشاره كردم كه قبلاً احساس ترشح هورمون تستوسترون كرده ام ، كارهايي مثل تمرين با وزنه و يا گرفتن نور خورشيد ، اما شدت پرهيز از شدت پرهيزتر احساس شده است. خوب ، اکنون من در حال تمرین با وزنه ، آفتاب گرفتن و ممتنع هستم. این موج خاص در بعضی مواقع کاملاً مست کننده بوده است ، اکنون آنچه را که خوانده ام می فهمم که چیزی مانند استروئیدها می تواند از نظر روانشناسی اعتیاد آور باشد. واقعاً می تواند سرخوشی پیدا کند. شاید این چیزی در مورد گیرنده های تستوسترون باشد ، زیرا احساس تردی بیش از افزایش وزنه برداری و افزایش نور خورشید در گذشته است.

اما ، به هر حال ، نکته پست بیشتر در مورد استقامت بود: من متوجه شده ام که در گذشته با مواردی مانند بیل زدن یا جعبه های متحرک ، وزنه برداری آسان شده است ، و به نظر می رسید احساس خستگی ندارم یا در هنگام دویدن از نفس افتاده اید.

یک داستان دیگر ، چند روز پیش ، مجبور شدم تا ساعت 9 شب چند فیلم را به آن طرف شهر برگردانم و تا ساعت 8:40 بعد از ظهر کاملاً آن را فراموش کردم. من عجله کردم اما مدتی را بیرون کشیدم که از در بیرون آمدم ، کفش ورزشی پوشیدم ، به دنبال فیلم ها بودم. من در شهر دویدم دویدن ، وارد فروشگاه شدم ، مدتی با دستگاه دور زدم و سعی کردم کارتریج ها را برگردانم ، و دوباره به خانه برگشتم و فکر کردم آیا مهلت مقرر را ضرب کردم. وقتی به خانه رسیدم ، به ساعت نگاه کردم ، شوکه شدم - ساعت 8:55 بود.

همه آن مطالب هنوز حکایتی بود ، فقط یک کنجکاوی بود. اما دیروز ، من تمرینات معمول خود را انجام دادم ، چیزی به نام "Tabata Sprint". این چیزها به گونه ای وحشیانه طراحی شده اند که "کاردیو چریک" نامیده می شوند ، همراه با هشدارها ، "با پزشک خود مشورت کنید". این شامل دویدن با سرعت کامل به مدت 20 ثانیه (که چیزی در حدود 150 یارد است) ، مکث ده ثانیه ای ، سپس 7 بار دیگر تکرار می شود. من آنها را در گذشته انجام داده ام ، آنها طاقت فرسا بودند. من معمولاً نمی توانستم آنها را تمام کنم ، تقریباً همیشه در سرعت خود را از وسط از دست می دادم و احساس می کردم پس از آن خواهم مرد.

خوب ، دیروز ، بزرگترین شوک ، دوومیدانی ها آسان بودند. من از آخرین سرعتم به پاهایم لگد زده بودم و احساس می کردم می توانم کارهای بیشتری انجام دهم. با بیرون آمدن از استراحت مختصر ، پاهایم به طور محسوسی سریع شارژ می شوند. خیلی عجیب بود. این اتفاق به طور همزمان با ماراتن بوستون اتفاق افتاد و باید بگویم ، من یک مفهوم پیدا کردم - چگونه محبوبیت ارگاسم می تواند هرگز با من رقابت کند؟ چشمک زدن

گرچه ، این س bigال بزرگی برجای گذاشت. در حالی که من گیرنده های مغزی و چگونگی تأثیر ارگاسم در خلق و خو را درک می کنم ، اما همه این عوامل برای من منطقی است. نمی توانم درک کنم که نداشتن ارگاسم چگونه می تواند چنین انرژی را در بدن من وارد کند. آیا چیزی مانند انرژی میتوکندریایی ، گلوکز در عضلات ، اکسیژن از ریه ها و گلبول های قرمز خون نخواهد بود؟ چگونه ارگاسم ها هرگز بر این فرایندها تأثیر می گذارند؟ خیلی عجیب است.

[2 ماه بعد] من اتفاق افتاده بود که عکس های خودم را قبل و بعد از این ماجرا مقایسه کنم. به نظر من، به نظر می رسد رفتن از یک پسر به یک نوجوان به یک بزرگسال است. در هفت ماه! امروز لبخند می زند

[چند روز بعد] من اخیراً به جفت گیری نخستیان علاقه مند شده ام و برخی از مطالب را خوانده ام. این از مقاله ای در مورد گوریل ها است: "... نرها طبق الگوی کلی فعالیت جنسی در داخل گروه ، تقریباً دو برابر بیشتر از آنچه انتظار می رود با دوست دختر خود کپی برداری می کنند ... و هنگام تلفیقی 50٪ احتمال انزال دارند."

به این معنی که انزال مردان در هنگام همپوشانی جهانی نیست (!) مطمئنا به اندازه کافی، من یک مطالعه از میمون دیگری را که میزان انزال کلی را فقط کمی بالاتر از 50٪ قرار دادم پیدا کردم. من هیچ ایده ای نداشتم.

[2 ماه بعد] پس از موفقیت محدود در انواع مختلف دوست یابی ، با گذشت زمان بیشتر و بیشتر مستقیم شده ام. سرانجام ، به مرحله ای رسیدم که کاملاً مستقیم در یک آگهی اینترنتی قرار بگیرم ، چیزی مانند این نوشتم: "اگر این تئوری است که می توانید هر آنچه را که به دنبال آنلاین می گردید پیدا کنید ، من به دنبال یک دوست هستم که بتوانم با او وقت بگذارم. بوسه ، لمس کنید ، به او محبت جسمی کنید. هیچ چیز مسخره ای نیست ، من طبیعی و عاقل هستم ، اکسی توسین برای شما خوب است. " حالا من فقط باید یک سیستم مرتب سازی از طریق تمام زنانی که پاسخ داده اند را کشف کنم! یک چرخش مناسب برای من در سطح شخصی است ، اما ، به طور شخصی ، در سطح تصویر بزرگ جالب است.

مدتی بود که پست نکردم. در ضمن فهمیدم که مایاهای باستان قبلاً هشدار می دادند که اگر زیاد با همسرت بخوابی ، مثل کاکتوس بیابانی خشک می شوی و همسرت مالک تو خواهد شد. من فکر می کنم تاریخچه جنس ، کانال کشف. همچنین ، یکی از "سیزده فضیلت" بن فرانکلین عفت بود ، با این توضیح:

به ندرت از گیاهان چوبی استفاده کنید اما برای سلامتی یا فرزندان ، هرگز برای تیرگی ، ضعف ، یا صدمه به صلح یا شهرت خود یا دیگران استفاده نکنید.

بنابراین ، از چوبی برای سلامتی استفاده می شود. اما مقدار زیاد منجر به تیرگی ، ضعف و آسیب به آرامش شما می شود ... خوب است بدانید.

[5 ماه بعد] زندگی من بهتر شده است. من رابطه موفقی پیدا کردم و گرچه معمولاً به آن وفادار نیستم كاراكا كار ميكند، ما از دانش به دست آمده استفاده می کنیم ، و من می خواهم رابطه خود را به عنوان (بسیار) کمتر ارگاسم متمرکز نسبت به نوع معمول ، به ویژه در پایان من توصیف کنم. با نگاهی به گذشته ، من در برخورد با کارززا در رابطه خودخواهانه عمل کردم. همیشه "ارگاسم مرا کسل کننده ، ضعیف ، تحریک پذیر می کند" ، هرگز "بیایید از رابطه جنسی خود استفاده کنیم و به چیزی بهتر نزدیک شویم". همچنین درست است که دوست دختر من ، حداقل در این مرحله از زندگی اش ، به سمت Karezza تمایل ندارد.

پیوند به وبلاگ

by ریش قرمز