انجمن و DSM-5: آیا سیاست جنسی در بازی است؟ (2012)

به روز رسانی:

  1. اعتیاد به اعتیاد جنسی / جنسی؟ این صفحه لیست شده است مطالعات مبتنی بر علوم اعصاب 55 (MRI، fMRI، EEG، neuropsychological، هورمون). آنها معتقد به حمایت قوی از مدل معتادان هستند، زیرا یافته های آنها عوارض نورولوژیکی گزارش شده در مطالعات اعتیاد به مواد را نشان می دهد.
  2. نظرات کارشناسان واقعی در مورد اعتیاد به مواد مخدر / جنسی؟ این لیست شامل 30 بررسی و تفسیر اخیر ادبیات توسط برخی از دانشمندان عصبی در جهان است. همه از مدل اعتیاد حمایت می کنند.
  3. علائم اعتیاد و تشدید مواد افراطی بیشتر؟ بیش از مطالعات 55 گزارش یافته است که با تشدید استفاده از پورنو (تحمل)، عادت به پورنو و حتی نشانه های برداشت (تمام نشانه ها و علائم مربوط به اعتیاد).
  4. یک تشخیص رسمی؟ کتابچه راهنمای تشخیصی پزشکی که به طور گسترده در جهان استفاده می شود، طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD-11)، دارای یک تشخیص جدید است مناسب برای اعتیاد به پورنو: "اختلال رفتار جنسی اجباری"

مقاله: مراقب باشید در پورنوگرافی اینترنتی / اعتیاد به سیبرز؟

آخرین راهنمای تشخیصی و آماری روانپزشکی (DSM-5) قرار است در سنگ قرار گیرد. سومین و دور نهایی نظرات 15 ژوئن 2012 به پایان می رسد. نگاهی دقیق به این کتابچه وظیفه همه است. اگرچه بسیاری از متخصصان مراقبت های بهداشتی هنگام ارزیابی و معالجه مشتری و بیماران خود ، اظهارات DSM را با نشاط نادیده می گیرند ، روزنامه نگاران و شرکت های بیمه آن را کتاب مقدس روانپزشکی بدانید.

عجیب و غریب، DSM-5 اکنون هر دو اختلال مربوط به اعتیاد به اینترنت را به ضمیمه منقرض کرده است - از نظر قیمتی "بخش III" تغییر نام داده است (مواردی که نیاز به تحقیقات بیشتر دارند). این دو اختلال عبارتند از: اختلال در استفاده از اینترنت و اختلال بیش فعالی (سایبرزکس و بیش از حد پورنوگرافی). این حرکت به این معنی است که به طور رسمی شرایطی برای پزشکان DSM وجود ندارد.

بله، شما آن را به درستی خواندید. اینترنت Highspeed یکی از مهم ترین پدیده هایی است که مغز انسان را خسته می کند. ده ها مطالعات سخت دفاعی که در چند سال گذشته منتشر شده اند نشان می دهند که اعتیاد به اینترنت یک است فیزیکی اعتیاد. با این حال، کسانی که مسئول راهنمایی متخصصان مراقبت های بهداشتی در تشخیص اختلالات اعتیاد هستند، به شش جنبه مهم از DSM انتخاب شده اند.

مسلما این دو اختلال در معرض یک گروه کاری قرار نگرفته یا حتی در همان فصل یافت می شود. عناوین هر دو نیز تا حدودی گمراه کننده هستند. اختلال در استفاده از اینترنت نام خود را باطل می کند، دقت خود را محدود به اینترنت می کند بازی به جای اینکه شامل اعتیاد به پورنوگرافی اینترنتی، اعتیاد به اعتیاد به اینترنت و غیره باشد. قبل از تبعید، این فصل بود مصرف مواد و اختلالات اعتیاد آور. اختلال بیش فعالی، که شامل سایبرکس و پورنوگرافی است ، هرگز کلمه "اعتیاد" را ذکر نمی کند ، و هر پزشک یا روزنامه نگار را با تکیه بر DSM جدید احساس می کند که اعتیاد به پورنو در اینترنت وجود ندارد. قبلاً در اختلالات جنسی فصل.

به طور خلاصه ، گروه کاری اعتیاد DSM مایل است که اعتیاد به اینترنت را مورد بررسی قرار دهد (اما آنها را به تعویق بیندازد) تا زمانی که فقط "بازی" ذکر شود. چرا اعتیاد به بازی اینترنتی نیست ، با ده ها مطالعات تحلیلی روشن تعریف آن را در راهنمای مناسب؟ چرا افراد با سایر اعتیاد به اینترنت (فیس بوک، مرور اجباری) با وجود تعداد روزافزون، از بین رفته اند مطالعات اعتیاد به اینترنت نشان دادن تغییرات مغز وابسته به اعتیاد

و چرا ، وقتی که این مطالعات در مورد اعتیاد به اینترنت به طور کلی شامل استفاده از پورنو است ، گروه کاری اختلالات هویت جنسی و جنسی ، اصطلاح "اعتیاد" را کنار می گذارد؟ آیا ممکن است گروه کاری از سطح بالاتری از قانونی که بسیاری از اختلالات موجود را مجاز دانسته است ، برای اثبات اعتیاد به پورنو در اینترنت اثبات کند. la DSM-5 است اختلالات جنسی فصل؟

آنها را حرکت دهید - آنها را از دست ندهید

در عوض این ایده چیست؟ همه چیز مربوط به وابستگی های اینترنتی (بازی، cybersex، رسانه های اجتماعی و پورنوگرافی) را به مصرف مواد و اختلالات اعتیاد آور و آن را تحت اداره یک گروه کاری متخصصان اعتیاد قرار دهید که درک کنند که اعتیاد اساسا یک شرط است. در واقع، شاید برخی از پزشکان از انجمن آمریکایی اعتياد پزشکی می تواند به این کار کمک کند.

در حال حاضر، اعتیاد به قمار به نقل مکان شده است مصرف مواد و اختلالات اعتیاد آور. در حالت ایده آل، تمام اعتیاد رفتاری به این فصل تغییر می کند و به همین ترتیب تشخیص داده می شود. با این حال، حداقل اعتیاد اینترنت باید ادغام شود، جایگزین شود و از فراموشی بخش سوم نجات یابد.

اگر چه در نگاه اول، اعتیاد به اینترنت و سایبرزک ممکن است مانند اعتیاد به مواد جنسی ظاهر شود، اینترنت اعتیاد به اکثر مبتلایان. آنها از آن بوجود می آیند تازگی مداوم که توسط پدیده منحصر به فرد از اینترنت با سرعت بالا ارائه می شود که بیش از حد مصرف می کند و منجر به تغییرات مغزی مرتبط با اعتیاد می شود. این که آیا بازی های معتادان اینترنتی، چت، مرور یا مشاهده بیش از حد، اعتیاد آنها عمدتا به رمان است پیکسل حتی وقتی با اوج تقویت شود.

نقطه کور اعتیاد به اینترنت به بینندگان جوان آسیب می زند

اگر گذشته هر راهنمایی باشد، برای سال های آینده 15-20 جامعه ما با آن غرق خواهد شد DSM-5، و با روزنامه نگاران و شرکت های بیمه کورکورانه بر آن تکیه می کنند. در حال حاضر، DSM-5عدم شناخت خطرات استفاده از پورنو در اینترنت ایجاد یک نقطه کور بزرگ در مربیان ، مراقبان ، کاربران و روزنامه نگاران است. بدون راهنمایی صحیح ، بچه ها تصور می کنند که چون خودارضایی سالم است ، هیچ مقدار استفاده از پورنو در اینترنت ناسالم نیست. بسیاری از آنها نمی دانند که علائم آنها با سالها استفاده مداوم از پورنو پر سرعت همراه است تا زمانی که آنها متوقف شوند.

این واقعیت است که مغز نوجوان است بیشتر حساس به اعتیاد از مغز بزرگسالان، تأیید اعتبار اینترنتی در اینترنت است DSM-5 بیشتر ضروری است. بسیاری از کاربران جوان پورنو امروزی نمی توانند صبر کنند تا DSM بعدی سرانجام مشکلات مربوط به اعتیاد آنها را برطرف کند. برای بعضی ها اوضاع وخیم است.

به عنوان مثال ، فقط هفته گذشته مقالات زیر درباره هشدار در مورد اختلال عملکرد جنسی ناشی از پورنو در مردان جوان منتشر شد. (تقریباً به طور حتم از حساسیت زدایی در مدار پاداش مغز ، یک تغییر مربوط به اعتیاد ناشی می شود.) همه این قطعات توسط متخصصان تهیه می شوند یا مشاهدات کارشناسان را گزارش می دهند:

نکته آخر: تهیه DSM جدید غیرمسئولانه است بدون معیارهای تشخیصی برای اعتیاد به اینترنت. مطالعات قبلا میزان اعتیاد به اینترنت را از 3٪ تا 25٪ (در مردان دانشگاهی) پیدا کرده است.

سیاست جنسی و خطای تاریخی

اختلال بیش فعالی معشوقه جنس شناسان در گروه کاری اختلالات هویت جنسی و جنسیت است. شاید متخصصان سگمکولوژیک در مورد استفاده از پورنو مورد استفاده قرار بگیرند، زیرا ممکن است استعمال را در بر داشته باشد، اما بسیاری از متخصصین جنسی نیز به طور جدی معتقدند که "اعتیاد به رابطه جنسی" وجود ندارد- به استثنای شاید در کسانی که بیماری روانی قبلی دارند. آنها همچنین اذعان نمی کنند که ارسال پورنو اینترنتی و عادات کاربران آن (به عنوان مثال مشاهده در سنین بالاتر) تفاوت آن را از نظر تأثیرات احتمالی بر مغز با پورنو گذشته کاملاً متفاوت می کند.

در نتیجه، جریان DSM-5 معتادان را به خطر می اندازد. بیایید بگوییم شما از نظر روحی سالم هستید و فقط به پورنوگرافی اینترنتی معتاد هستید. شما به یک متخصص جنسی که به آن پیوسته است ارجاع می شود DSM-5. از نظر تشخیص / ارزیابی با انتخاب هابسون روبرو هستید: یا "مشکلی ندارید" و باید اصرارهای سیستم لیمبیک بیش ازحد مغز خود را دنبال کنید تا زمانی که داشته باشد یک اختلال یا یک اختلال روانی دارید که برای آن به داروهای روانگردان و مشاوره نیاز دارید. در هر صورت، ارائه کننده مراقبت های بهداشتی شما به دردسر واقعی شما نمی پردازد: اعتیاد به اینترنت. در مقابل، اگر شما یک اعتیاد به قمار داشته باشید، به عنوان معتاد در زیر تشخیص داده می شود DSM-5 و ارائه استراتژی های بازاریابی.

در ضمن، مسئولیت اصلی گروه کاری اختلالات هویت جنسی و جنسیت، تهیه دستورالعمل هایی برای درمان چنین مسائلی است. pedophilia و انواع fetishes رنگارنگ, انزال به تاخیر افتاده است، و بچه ها در حال تلاش برای کشف کردن چه جنسی آنها هستند. یک نگاه سریع به پزشکان خدمت در اختلالات هویت جنسی و جنسیت کار گروه نشان دهنده عمق قابل توجه در مطالعه متخلفین جنسی، ارگاسم زن، مسائل تنفسی و غیره است، اما هیچ یک دکتر به نظر می رسد زمینه قوی در علوم اعصاب اعصاب وجود دارد.

این پزشکان می توانند بیماری های روانی را بیابند، اما اعتیاد بر روی رادار خود نیست. این نقطه کور به حداقل 20 سال زمان می رسد خطا در زمینه پزشکی صورت گرفت. هنگامی که انجمن پزشکی آمریکایی تخصص خاصی از داروهای اعتیاد را تصویب کرد، به طور خودسرانه رفتار جنسی را از فهرست معتادان احتمالی کاشت.

به رغم شواهدی مبنی بر این که باید آن را به وجود آورد، و عدم وجود توجیه علمی برای حذف آن، جنسیت به دلایل سیاسی محروم شد. (همان مدارات مغز هر دو جنس و اعتیاد را مدیریت می کند. همه اعتیاد، رفتاری و شیمیایی این مدار مدار را کنترل کنید- از جمله جنسیت تقریبا بدون هیچ مشکلی بود.)

با این حال ، در آن زمان ، پورنو در اینترنت و سایت سایبر هنوز در آینده بشر بودند و معتادان جنسی واقعی تعداد کمی بودند ، بنابراین سازش منطقی به نظر می رسید. افسوس ، از دیدگاه اعتیاد - علوم ، به طور فزاینده ای روشن شده است که این سازش یک خطا بوده است. با ظهور اینترنت پرسرعت ، این اشتباهات مجدداً بازگشته است تمام نسل را گاز بزنید…سخت.

اکنون ، ما با یک وضعیت غیرقابل تحمل روبرو هستیم: DSM-5متخصصان جنسی ، وظیفه تحقیق در مورد سایبرکس و اختلالات پورنوگرافی اینترنتی را به ارث بردند ، اما به نظر می رسد که محکومیت خود را حفظ کرده اند - با یک نظارت تاریخی - که رفتارهای جنسی نمی توان به اعتیاد تبدیل می شوند (مگر اینکه بیمار از قبل بیماری روانی داشته باشد). حتی اگر الگوی بیماری روانی آنها برای فروشندگان مغازه ها و نمایشگاه داران مناسب باشد ، هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم این معتادان معتاد جوان امروزی در اینترنت وجود دارند.

آیا گروه کاری محدودیت اثبات وجود اعتیاد به پورنو در اینترنت را خیلی زیاد تعیین کرده است؟ چه مدارکی برای تأیید فضول بودن (یک اختلال) لازم است in دستی)؟ ناتوانی در جلوگیری از حمله به حریم خصوصی دیگران با وجود عواقب منفی ، درست است؟ با این حال ، هنگامی که یک معتاد به پورنو در اینترنت با وجود پیامدهای منفی نمی تواند متوقف شود ، و چندین دهه اسکن مغز و آزمایش های تشخیصی برای توضیح علت ، وضعیت او به بخش تحقیقات بیشتر منتقل می شود.

آیا سئوال از متخصصین جنسی برای بررسی اثرات بالقوه مضر از عجایب اینترنتی مشابه به درخواست دانشمندان شرکت دخانیات برای تحقیق درباره اعتیاد به سیگار است؟

"چرا تک شاخ ها را مطالعه کنیم؟"

این احتمال وجود دارد که کارگروه اختلالات هویت جنسی و جنسیتی هنوز فرض کرده باشد که شواهد اعتیاد ، چه علمی و چه سایر موارد ، تا حد زیادی بی ربط است. "چرا تک شاخ ها را مطالعه کنیم؟" هنگامی که توجه او به سمت علایم شدید و علائم هشدار دهنده اعتیاد که معتادان جوان اینترنت امروز گزارش می دهند.

عضو مؤسسه کارگر مارتین پاپ کافکا، MD در کمتر از یک صفحه برای ارتباط احتمالی اعصاب علوم اعصاب در بررسی 2009 گسترده خود اختصاص می دهد اختلال بیش فعالی: یک تشخیص پیشنهادی برای DSM-V. در دفاع از کافکا ، از زمان بازبینی وی - و همچنین ده ها مطالعه در مورد انواع مختلف اعتیاد به اینترنت - تحقیقات جدید زیادی درباره روشن شدن نقش مدار پاداش در رابطه جنسی و اعتیاد انسان منتشر شده است. خوشبختانه ، DSM-5 هنوز یک سال فرصت دارد تا قبل از انتشار کتابچه راهنمای جدید ، در این تحقیقات مهم سرعت بگیرد.

سطح فعلی دانش اعتیاد در کارگروه در بحث غیرمولدی که در مورد آنچه "ابرجنس" تشکیل می دهد ، مشهود است.

به نظر می رسد این نگرانی عمیق وجود دارد که هر گونه پیشنهاد که رفتار تسهیل کننده اوج گیری جنسی می تواند منجر به اعتیاد شود ، منجر به بررسی بی دلیل و برچسب زدن به عادات جنسی متولدین خواهد شد. چنین ترس بی جا خواهد بود. برچسب "معتاد" کسی را نشان نمی دهد که اخلاقی داشته باشد or یک بیماری روانی این بدان معنی است که فرد نیاز به کمک به تغییر رفتار او که دیگر نمی خواهد به منظور معکوس برخی از تغییرات مغز پریشی پرخاشگر.

این تغییرات مغزی است که کاربر جوان اینترنت امروزی باید انجام دهد یاد بگیر به نقطه خیلی قبل از اینکه به اعتیاد کامل تبدیل شوند. اگر این علائم دانش عمومی بود ، بسیاری از کاربران جوان اینترنت می توانستند بدون نیاز به درمان ، آنها را معکوس کنند. چرا نیست DSM-5 تشویق این تلاش آموزشی حیاتی؟ چرا پرداختن به چگونگی کمک به معتادان اینترنتی در تغییر رفتاری که صورت نمی گیرد ، نیست ناراحت کننده است و تاثیری بر عملکرد جنسی آنها دارد؟

آیا ممکن است DSM-5 ناخواسته در حال پیشبرد یک برنامه سیاسی باشد که حفظ وضعیت موجود را الزامی می کند؟ مطمئناً ، هیچ دلیلی برای ادامه "تعریف" ابرجنسیت "مطالعه بیشتر" وجود ندارد. از این گذشته ، ابرجنسیت غالباً بیمارگونه نیست. اعتیاد همیشه هست. تصمیم برای انتقال سوژه های سایبری و پورنوگرافی به خارج از کتابچه راهنما به پیوست قبلی (بخش III) به طور موثر کل موضوع را در بلاتکلیفی نگه می دارد و تمرکز را از آینده دارترین روش تجزیه و تحلیل: اعتیاد دور نگه می دارد.

دفاع از این اقدام به ویژه دشوار است زیرا خطای اساسی تاریخی (که "جنسیت" را از تخصص اعتیاد بیرون کشید) اکنون توسط 3000 پزشک انجمن آمریکایی اعتياد پزشکی (ASAM) در 2011، ASAM اعتیاد را اعلام کرد a اصلی بیماری (نیازی به بیماری روانی قبلی نیست) ، و به طور خاص اظهار داشت که رفتار جنسی و اعتیاد به غذا واقعی است و با تغییرات مغزی و نه رفتارها تعریف می شود. بیانیه عمومی آن بر اساس دهه ها تحقیقات علوم اعصاب است.

اعضای گروه کاری اختلالات هویت جنسی و جنسیتی DSM ، متخصصان اعتیاد ASAM را نادیده گرفته اند. در نتیجه ، صدای رسمی AMA ( DSM-5) علم اعتیاد فعلی را منعکس نمی کند. از قضا ، اعتیاد به اینترنت حتی اعتیاد به جنس نیست ، همانطور که در بالا توضیح داده شد. اعتیاد به پورنوگرافی اینترنتی و اعتیاد به سایبر اعتیاد به صفحه نمایش هستند. صفحه را بردارید و رفتار از بین رفته باشد ، مشابه بازی های ویدیویی.

اعتیاد یکی از اختلالات قابل تشخیص است

حقیقت نهایی قفل کردن تمام جنبه های اعتیاد به اینترنت در زندان مورد نیاز مطالعات بیشتر (بخش سوم) این است که هدف از DSM اصلی برای بهبود قابلیت اطمینان تشخیص بود ، بنابراین متخصصان بهداشت روان می توانند نتایج سازگار ، قابل تکرار و معتبری علمی ارائه دهند. به ندرت در تاریخ پزشکی روان پزشکی دارای علت هر درد و رنج نیز به عنوان معتاد شناخته شده است. به عنوان قابلیت اطمینان تشخیص است DSM-5ماموریت، این باید انتقال همه اعتیاد به اینترنت به مصرف مواد و اختلالات اعتیاد آور به عنوان یک موضوع علم.

اگر تا اینجا خوانده اید ، شاید اجمالاً از خلاصه ای از اکتشافات اخیر علوم اعصاب اعتیاد قدردانی کنید: سالهاست که محققان قادر به ایجاد اعتیاد در مدل های حیوانی به میل خود بوده و مغز آنها را به طور عمیق مطالعه می کنند. بسیاری از مارکرها به خوبی شناخته شده اند و برخی از آنها را می توان در انسان مشاهده و اندازه گیری کرد.

بعد، محققان القاء کردند رفتاری اعتیاد در حیوانات ، استفاده از چرخیدن و اعتیاد به غذا. (با عرض پوزش از کاربران پورنو ، دانشمندان نمی توانند موش ها را وادار کنند که آن را برای پیکسل بالا ببرند ، اما آنها می توانند از موش ها برای درک ارتباط بین رابطه جنسی و اعتیاد استفاده کنند. به زیر مراجعه کنید.)

اخیرا محققان دریافتند که اعتیادات رفتاری (اعتیاد مواد غذایی, قمار پاتولوژیک, بازی ویدئویی و اعتیاد به اینترنت) و اعتیاد به همه مواد شامل همان مکانیسم اساسی، و منجر به الف مجموعه تغییرات مشترک در آناتومی مغز و شیمی. (به خاطر داشته باشید که داروهای اعتیاد آور فقط باعث اعتیاد می شوند زیرا مکانیسم ها را بزرگ یا مهار می کنند قبلا در جای مناسب برای پاداش های طبیعی مانند تحریک جنسی.)

کلید اصلی که بسیاری از این تغییرات مربوط به اعتیاد را تحریک می کند ، پروتئین است DeltaFosB. ادامه مصرف بیش از حد پاداش های طبیعی (ارتباط جنسی, قند, چربی بالا, ورزش هوازی) یا تجویز مزمن تقریبا هر نوع داروی سوء استفاده، DeltaFosB را در مدار پاداش تجمع می دهد. در واقع، همانطور که در بالا ذکر شد، محققان نشان داده اند که فعالیت جنسی باعث تجمع DeltaFosB می شود و "کارآیی جنسی" موش ها را افزایش می دهد.

کدام اختلال DSM دیگر می تواند در مدل های حیوانی تولید شود یا به اندازه اعتیاد رفتاری قابل اطمینان باشد؟ مطمئناً بسیاری از اختلالات طلسم که گروه کاری اختلالات هویت جنسی و جنسیتی هنوز هم قابل تأیید در DSM-5 می داند وجود ندارد: یخ زدگی ، سادومازوخیسم ، نمایشگرایی ، ترانس استیسم و ​​غیره. در مورد اعتیاد رفتاری و ارزیابی آنها (از جمله اعتیاد به اینترنت) دانش سخت تری وجود دارد و معتادان پورنوگرافی که از خود شکایت می کنند بیشتر هستند عواقب شدید.

بدون نیاز به تحقیق بیشتر در انتظار

در حال حاضر DSM-5 یک جمله سختگیرانه برای جوانان معتاد اینترنتی امروزی که بیماری روانی ندارند اما به کمک نیاز دارند ، تحمیل می کند. این دانش کاملاً معتبر است که اعتیاد رفتاری اولیه و اساساً یک شرط است. اعتیاد به قمار در حال حاضر در DSM-5 است. اعتیاد به اینترنت نیز در آنجا تعلق دارد. هیچ دلیل قانع کننده ای برای انتظار تحقیقات بیشتر درباره اعتیاد به اینترنت وجود ندارد.

با اخذ مجوز اختلال بیش فعالی و اختلال در استفاده از اینترنت به فراموشی، فعلی DSM-5 است:

  • صرف نظر از شواهد بالینی، حادثه ای و تجربی که معتادان به اینترنت را به عنوان اعتیاد واقعی معتبر می دانند.
  • نادیده گرفتن مطالعات متعدد مغزی در اختلال اعتیاد به اینترنت که شامل استفاده از پورنو می شود.
  • تشویق این داستان که علائم ، نشانه ها و رفتارهای اعتیاد مانند گزارش شده توسط معتادان به پورنو اینترنتی و مراقبان آنها لزوماً باید از برخی مکانیسم های ناشناخته غیر از تغییرات مغزی مربوط به اعتیاد ناشی شود (به عنوان مثال ، "بیماری روانی").
  • رد تحقیقات اعتیاد در مورد تحقیقات متخصصین پزشکی (ASAM).
  • عدم رعایت اذعان به اینکه عاشقانه های اینترنتی بر خلاف عاشقانه گذشته از لحاظ تحویل و نحوه استفاده از آن است.

اگر یک لحظه دارید، لطفا DSM-5 را تشویق کنید تا همه ی اعتیاد به اینترنت را در آن قرار دهید مصرف مواد و اختلالات اعتیاد آور: [ایمیل محافظت شده]


افزودن

DSM مستقیما به 6، 2012 می رسد

06/07/2012

DSM اعتیاد را درست می کند - NY Times

توسط HOWARD MARKEL

ان آربور، میشی.

هنگامی که می گوییم فردی به یک رفتار "مانند" وابسته است قمار یا خوردن یا بازی کردن بازی های ویدئویی، این چه معنایی دارد؟ آیا چنین اجباری واقعا وابسته به وابستگی به مواد مخدر و الکل است - و یا این فقط حرف آزاد است؟

این سوال اخیرا مطرح شد پس از کمیته نوشتن آخرین نسخه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)، مرجع استاندارد برای بیماری های روانپزشکی، تعاریف به روز شده از سوء مصرف مواد و اعتیاد، از جمله یک دسته جدید از "اعتیاد رفتاری". در حال حاضر تنها اختلال در این دسته جدید شامل موارد ذیل است: قمار آسیب شناسی، اما پیشنهاد این است که سایر اختلالات رفتاری به موقع اضافه می شود. به عنوان مثال، اعتياد به اینترنت در ابتدا در نظر گرفته شد، اما به دلیل آپاندیسی (به عنوان وابستگی جنسی) به تحقیقات بیشتر منتهی شد.

صیغه نگران نگران این است که چنین معیارهای گسترده ای برای اعتیاد به رفتار عادی (اگر بد) آسیب برساند و منجر به تشخیص و تشخیص بیش از حد شود. آلن جی. فرانسیس، استاد دانشگاه روانپزشکی و علوم رفتاری در دانشگاه دوک، که در DSM کار کرده است، گفته است که تعاریف جدید به "پزشکی شدن رفتار روزمره" منجر شده و "اپیدمی های دروغین" را ایجاد می کنند. بیمه سلامت شرکت ها فریاد می زنند که معیارهای جدید تشخیصی می تواند صدها میلیون دلار در سال به سیستم مراقبت های بهداشتی برسد، چرا که اعتیاد تشخیص می دهد.

هنگامی که معیارهای تشخیصی گسترش می یابد، همیشه برای سوء استفاده استفاده می شود. اما در مورد نقطه اصلی علمی، منتقدین DSM اشتباه هستند. همانطور که هر کسی با تاریخ تشخیص اعتیاد آشنا می تواند به شما بگوید، تغییرات DSM دقیقا منعکس کننده درک ما در مورد آنچه که به معنای معتاد شدن است، است.

مفهوم اعتياد قرنها در حال تغيير و گسترش است. در ابتدا، حتی یک مفهوم پزشکی نبود. در روم باستان، "اعتیاد" به وابستگی قانونی اشاره کرد: پیوند بردگی که وام دهندگان به بدهکاران بزهکار اعمال می شود. از قرن دوم میلادی به خوبی به 1800s، "اعتیاد" توصیف موقعیتی برای هر تعداد رفتارهای وسواس، مانند خواندن و نوشتن بیش از حد و یا تعصب وحشیانه به یک سرگرمی. این اصطلاح اغلب به ضعف شخصیت و یا شکست اخلاقی اشاره داشت.

"اعتیاد" تنها در اواخر قرن نوزدهم میلادی به عنوان واکسیناسیون پزشکی وارد شده بود که به علت تجویز بیش از حد داروهای تریاک و مورفین توسط پزشکان بود. در اینجا، مفهوم اعتیاد شامل مفهوم یک ماده خارجی در بدن شد. با شروع قرن نوزدهم میلادی، یکی دیگر از عوامل کلیدی در تشخیص اعتیاد، وقوع علائم برداشت فیزیکی بود که پس از ترک ماده مورد نظر قرار گرفت.

این تعریف اعتیاد همیشه با دقت مورد استفاده قرار نگرفت (سالها طول کشید تا الکل و نیکوتین به علت اعتیاد آور بودن آن، به رغم تناسب این لایحه، طبقه بندی می شود و دقیقا معلوم نیست. در نظر گرفتن ماری جوانا: در 1980s، زمانی که من برای دکتر شدن آماده شدم، ماری جوانا به عنوان اعتیادآور بودن در نظر نگرفت زیرا سیگاری به ندرت علائم جسمی را پس از متوقف شدن ایجاد کرد. در حال حاضر می دانیم که برای برخی از کاربران ماری جوانا می تواند به شدت اعتیاد آور است، اما چون ترخیص دارو از سلول های چربی بدن طول می کشد هفته ها (به جای ساعت یا روز)، خروج فیزیکی به ندرت اتفاق می افتد، گرچه قطع روانشناسی می تواند.

بر این اساس، اکثر پزشکان تغییراتی را در تعریف اعتیاد پذیرفته اند، اما بسیاری هنوز معتقدند که معتادان تنها افرادی هستند که به طور اجباری ماده خارجی را مصرف می کنند. با این حال، در چند دهه گذشته، یک رویکرد رو به رشد شواهد علمی نشان داده است که یک ماده خارجی برای اعتیاد کمتر از فرآیند بیماری است که ماده در مغز ایجاد می کند - فرایندی که ساختار آناتومیکی مغز، سیستم پیام رسانی شیمیایی را مختل می کند و سایر مکانیسم های حاکم بر افکار و اعمال.

به عنوان مثال، از ابتدای 1990s، روانپزشکان عصب شناس Kent C. Berridge و Terry E. Robinson در دانشگاه میشیگان انتقال دهنده های عصبی را مطالعه کرده اند دوپامین، که موجب احساس اشتیاق می شود. آنها متوجه شده اند که هنگامی که شما بارها و بارها یک ماده مانند کوکائین را مصرف می کنید، سیستم دپامین شما بسیار پاسخگو خواهد بود و این دارو برای مغز معتاد نادیده گرفته می شود. اگر چه مواد مخدر خود را در شروع این فرایند نقش مهمی ایفا می کنند، تغییرات در مغز به مدت طولانی بعد از اینکه معتاد از میان برداشته می شود، ادامه می یابد: نشانه های مصرف مواد مخدر و خاطرات حتی در معتادانی که سالها از آن خودداری کرده اند، گرایش پیدا می کنند.

علاوه بر این، یک تیم از دانشمندان به رهبری Nora Volkow در موسسه ملی سوء مصرف مواد، از اسکنهای پتیتون توموگرافی (PET) استفاده کرده اند تا نشان دهند که حتی زمانی که معتادان کوکائین تماشای فیلم هایی از افرادی که کوکائین مصرف می کنند، سطح دوپامین در بخشی از مغز آنها افزایش می یابد همراه با عادت و یادگیری. گروه دکتر والکو و دیگر دانشمندان از اسکن PET و عملکردی استفاده کرده اند تصویربرداری رزونانس مغناطیسی برای نشان دادن اختلالات گیرنده مشابه دوپامین در مغز معتاد، قماربازان اجباری و overeaters که به طور چشمگیری چاق هستند.

نتیجه گیری در اینجا این است که اگر چه مواد مانند کوکائین در ایجاد تغییرات در مغز که منجر به رفتارهای اعتیادآور می شوند بسیار موثر هستند اما آنها تنها راه ممکن نیستند: فقط در مورد فعالیت های بسیار لذت بخش - جنسی، خوردن، استفاده از اینترنت - دارای توانایی اعتیاد و ویرانی است.

تعاریف بیماری به دلیل شواهد جدید علمی در طول زمان تغییر می کند. این چیزی است که با اعتیاد اتفاق افتاده است. ما باید معیارهای جدید DSM را در نظر بگیریم و همه مواد و رفتارهایی که اعتقاد به درمان اعتیاد و حمایت از آنها را اعمال می کنند، حمله کنیم.

هاوارد مارکول، پزشک و استاد تاریخ پزشکی در دانشگاه میشیگان، نویسنده "آناتومی اعتیاد: سیگموند فروید، ویلیام هلست، و کوکائین دارو معجزه" است.


پیشرفت جالبی که در نهایت ممکن است DSM و سیاست های آن را کسوف کند ، در حالی که مراقبت های بهتری برای بیماران فراهم می کند - و مهمتر از همه درک بهتر فیزیولوژیک اختلالات روانی - احتمالاً شامل اعتیاد رفتاری.

05/05/2013

توماس Insel، مدیر NIMH اخیرا این بیانیه مربوط به DSM5 را منتشر کرده است: http://www.nimh.nih.gov/about/director/2013/transforming-diagnosis.shtml.

متن زیر است:

تبدیل تشخیص

By توماس انسل در آوریل 29، 2013

در چند هفته، انجمن روانپزشکی آمریکا نسخه جدید خود را از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) منتشر خواهد کرد. این جلد چندین دسته تشخیصی فعلی را از اختلالات طیف اوتیسم به اختلالات خلقی رفع خواهد کرد. در حالی که بسیاری از این تغییرات متضاد بوده است، محصول نهایی شامل تغییرات جزئی در نسخه قبلی، بر اساس بینش جدیدی که از تحقیق از 1990 زمانی که DSM-IV منتشر شد، شامل تغییرات جزئی است. گاهی اوقات این تحقیق به دسته های جدید (به عنوان مثال، اختلال اختلال اختلال خلقی) یا طبقه بندی های قبلی (مانند سندرم Asperger) توصیه می شود.1

هدف این کتاب راهنما، همانند تمام نسخه های قبلی، ارائه یک زبان مشترک برای توصیف روانپزشکی است. در حالی که DSM به عنوان یک کتاب مقدس برای این فیلد توصیف شده است، در بهترین حالت، یک فرهنگ لغت، مجموعه ای از برچسب ها و تعریف هر یک از آنها است. استحکام هر یک از نسخههای DSM، "قابلیت اطمینان" بوده است - هر نسخه تائید کرده است که پزشکان از همین شرایط به همان روش استفاده می کنند. ضعف، عدم اعتبار آن است. بر خلاف تعاریف بیماری های قلبی عروقی، لنفوم یا ایدز، تشخیص DSM بر اساس توافق در مورد خوشه ای از علائم بالینی، و نه هر اندازه اندازه گیری آزمایشگاهی هدفمند است. در بقیه دارو، این می تواند معادل ایجاد سیستم های تشخیصی بر اساس ماهیت درد قفسه سینه یا کیفیت تب باشد. در واقع، تشخیص مبتنی بر علائم، زمانی که در سایر حوزه های پزشکی رایج است، تا حد زیادی در نیم قرن گذشته جایگزین شده است، زیرا ما متوجه شده ایم که به تنهایی علائم به ندرت بهترین انتخاب درمان را نشان می دهد.

بیماران مبتلا به اختلالات روانی بهتر است. NIMH راه اندازی کرده است معیارهای دامنه تحقیق (RDoC) پروژه برای تبدیل تشخیص توسط ترکیب ژنتیک، تصویربرداری، علوم شناختی و دیگر سطوح اطلاعات برای ایجاد پایه برای یک سیستم طبقه بندی جدید. از طریق یک سری کارگاه ها طی ماه های گذشته 18، ما سعی کرده ایم چندین دسته اصلی را برای شناسایی جدید تعریف کنیم (نگاه کنید به زیر). این رویکرد با چند فرضیه آغاز شد:

  • یک رویکرد تشخیصی مبتنی بر زیست شناسی و همچنین نشانه ها نباید توسط دسته های فعلی DSM محدود شود
  • اختلالات روانی اختلالات بیولوژیکی هستند که شامل مدارهای مغزی هستند که حوزه های شناختی، احساسی یا رفتاری خاص را به وجود می آورند
  • هر سطح تجزیه و تحلیل باید در ابعاد عملکرد شناخت،
  • نقشه برداری از جنبه های شناختی، مدار و جنبه های اختلالات روانی، اهداف جدید و بهتر را برای درمان فراهم می کند.

بلافاصله واضح می شود که ما نمی توانیم سیستمی را بر اساس بیومارکرها یا عملکرد شناختی طراحی کنیم زیرا ما داده ها نداریم. به این معنا، RDoC یک چارچوب برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای شناسایی جدید است. اما مهم است که متوجه شویم که اگر از دسته های DSM به عنوان "استاندارد طلایی" استفاده کنیم، نمی توانیم موفق شویم.2 سیستم تشخیصی باید بر اساس داده های تحقیقاتی در حال ظهور باشد، نه بر اساس طبقه بندی های مبتنی بر علائم کنونی. تصور کنید تصمیم بگیرید که اکوکاردیوگرافیها مفید نیستند چرا که بسیاری از بیماران مبتلا به درد قفسه سینه تغییرات EKG ندارند. این همان چیزی است که ما طی دهه های گذشته انجام داده ایم، زیرا ما یک نشانگر بیولوژیکی را رد می کنیم زیرا یک گروه DSM را تشخیص نمی دهد. ما باید جمع آوری داده های ژنتیک، تصویربرداری، فیزیولوژیکی و شناختی را آغاز کنیم تا ببینیم که چگونه همه داده ها - نه فقط علائم - خوشه و چگونگی این خوشه ها مربوط به پاسخ درمان است.

به همین دلیل است که NIMH دوباره تحقیق خود را از دسته های DSM هدایت می کند. پیش رویم، ما از پروژه های تحقیقاتی حمایت خواهیم کرد که از طریق دسته بندی های فعلی - یا تقسیم کردن دسته های فعلی - برای شروع یک سیستم بهتر توسعه یابند. این برای متقاضیان چیست؟ آزمایشات بالینی ممکن است تمام بیماران در یک کلینیک خلق را مطالعه کنند، نه اینکه آنها را در معرض اختلال افسردگی جدی قرار دهند. مطالعات بیومارکرها برای "افسردگی" ممکن است با نگاه کردن به بسیاری از اختلالات با اندهونی یا تعصب ارزیابی احساسی یا عقب ماندگی روانشناختی به منظور درک مدارهای مبتنی بر این علائم آغاز شود. این برای بیماران چیست؟ ما متعهد به درمان های جدید و بهتر هستیم، اما ما احساس می کنیم این تنها با ایجاد یک سیستم دقیق تر تشخیص داده می شود. بهترین دلیل برای توسعه RDoC، ​​یافتن نتایج بهتر است.

RDoC ، در حال حاضر ، یک چارچوب تحقیقاتی است ، نه یک ابزار بالینی. این یک پروژه ده ساله است که تازه آغاز شده است. بسیاری از محققان NIMH ، که قبلاً تحت تأثیر کاهش بودجه و رقابت شدید برای تأمین بودجه تحقیق قرار گرفته بودند ، از این تغییر استقبال نخواهند کرد. برخی RDoC را یک تمرین دانشگاهی می دانند که از عمل بالینی جدا شده است. اما بیماران و خانواده ها باید از این تغییر به عنوان اولین گام به سوی "استقبال کنند"پزشکی دقیق، "جنبشی که تشخیص و درمان سرطان را تغییر داده است. RDoC چیزی جز برنامه ای برای تغییر شیوه بالینی با آوردن نسل جدیدی از تحقیقات برای اطلاع از نحوه تشخیص و درمان اختلالات روانی نیست. به گفته دو ژنتیک روانپزشکی برجسته، "در پایان قرن 19، منطقی بود که از یک رویکرد تشخیصی ساده که روایی پیشآگهی مناسب ارائه می داد استفاده شود. در ابتدای قرن 21st، ما باید دیدگاه هایمان را بالاتر ببریم. "3

اصلی RDoC زمینه های تحقیق:

سیستم های ارزشمندی منفی
سیستم های ارزشمند مثبت
سیستم های شناختی
سیستم های فرآیندهای اجتماعی
سیستم های تحریکی / مدولاسیون

منابع

1سلامت روانی: در طیف. آدام D. طبیعت. 2013 آوریل 25؛ 496 (7446): 416-8. doi: 10.1038 / 496416a. هیچ انتزاعی در دسترس نیست PMID: 23619674

2چرا برای مدت طولانی برای روانپزشک بیولوژیکی برای توسعه آزمایش های بالینی و چه کاری باید انجام شود؟ Kapur S، Phillips AG، Insel TR. روانپزشک مول 2012 دسامبر؛ 17 (12): 1174-9. doi: 10.1038 / mp.2012.105. Epub 2012 Aug 7.PMID: 22869033

3دوگانگی Kraepelinian - رفتن ، رفتن ... اما هنوز هم از بین نرفته است. Craddock N، Owen MJ. ج جی روانپزشکی 2010 فوریه؛ 196 (2): 92-5. doi: 10.1192 / bjp.bp.109.073429. PMID: 20118450